قبلهِ آسمان




0

748

ابزارهای هنری، یکی از رساترین، بلیغ‌ترین و کاری‌ترین ابزار ابلاغ و تبلیغ پیام است. در واقع، هنر نیز یک شیوه بیان و ادا کردن استف منتها این شیوه بیان از هر شیوه تبیین دیگر، رساتر، دقیق‌تر، نافذتر و ماندگارتر است.

اگر زبان علمی یا عادی، دارای این ویژگی و بیان مستقیم حقایق است، زبان هنر نیز این ویژگی را دارا خواهد بود که بیان غیرمستقیم همین حقایق است، با این تفاوت که زبان هنر، بیان‌گر حقایق به صورت واقعی آن‎ها نیست، بلکه بر عنصر تخیل، استوار است.

به عنوان مثال، برای نشان دادن اهمیت انفاق در راه خدا، گاهی می‎گوییم: هر کس برای خشنودی خدا، اموال خود را انفاق کند، چند برابر آن پاداش خواهد داشت». قهرا این سخن، یک بیان واقعی یا عادی و یا علمی است.

اما هنگامی که همین مفهوم را در آیه ۲۶۱ سوره بقره، مشاهده می‎کنیم، می‎بینیم، قرآن‌کریم این تعبیر را در قالب یک بیان هنری، در آورده و در آن، یک رابطه جدید بین انفاق و دانه گندم را به تصویر کشیده شده است: کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‎کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند».

بنابراین، قرآن‌کریم، برای عمق بخشیدن و محکم‎ترکردن مظلوم و مقصود مورد نظر در ذهن مخاطب، از یک شیوه هنری، سود برده است.

در یک نگاه کلی، چنین می‎توان گفت:

هر چند در قرآن‌کریم، به صراحت آیه‎ای درباره هنر و ارزش آن وارد نشده است، ولی از آن‌جا که دعوت قرآن‌کریم و اسلام به چیزهایی است که در فطرت آدمی است، میل به زیبایی و استفاده از شیوه‎های مختلف هنری برای جذب بیش‌تر از امور فطری است که در وجود انسان است و قهراً قرآن‌کریم می‎بایست، به گونه‎ای به زیبایی هنر و ارزش آن پرداخته باشد، برخی آیات که در این زمینه وارد شده‎اند، عبارتند از:

۱) الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلَقَهُ …؛ (سجده، ۷) او همان کسی است که هر چه را آفرید، نیکو آفرید …».

۲) وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ …؛ (غافر، ۶۴) و شما را صورت‌گری کرد و صورت‌تان را نیکو آفرید …».

۳) فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ …؛ (مؤمنون، ۱۴) پس بزرگ است، خدایی که بهترین آفرینندگان است …».

۴) صِبْغَهَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً …؛ (بقره، ۱۳۸) رنگ خدایی (بپذیرید رنگ ایمان، توحید و اسلام) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است! …».

۵) قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ …؛ (اعراف، ۳۲) بگو چه کسی زینت‎های الهی را که برای بندگان خود آفریده روزی‎های پاکیزه را حرام کرده است؟ …»

۶) یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ …؛ (اعراف، ۳۱) ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید …».

آیات فوق، همگی دلالت دارد بر این‌که خداوند متعال نیز از زیبایی و اتقان و قامت موزون در پدیده‎ها خبر می‎دهد و به نقش هنر، زیبایی، هماهنگی، دل‌نوازی و صورت‎های زیبا و دلپذیر در مخلوقات خود ذرات عالم، اشاره می‎فرماید، پس ما نیز باید، درس گرفته و در کارها و اعمال‌مان، از هنر و زیبایی و خلق شیوه‎های نو و دل‌نواز، کمک بگیریم.

هنر و اشکال هنری در قرآن:

هنر آهنگ – مراد از آهنگ، آوا داشتن و تجانس و توازن عبادات قرآنی است. حروف تشکیل‌دهنده یک کلمه، جایگاهی خاص و سنجیده دارد، به شکلی که اگر هر تعبیری از تعابیر قرآن، بخواهد جایگزین تعبیر مشابه آن شود و یا حذف شود، فصاحت و بلاغت قرآن، دچار خدشه می‎شود، آهنگ سازمان‌یافته حروف، موجب بر دل نشستن آن در قلب هر انسانی است، به عبارت دیگر، هم‌سانی صوتی یک کلمه با کلمه ‌دیگر و قرار داشتن اصوات و آواها در یک سیستم صوتی مکرّر و پی در پی، همانند اوزان شعری یا عبارات موزون و آهنگ داخلی و همسانی و هماهنگی اصوات با مفهوم، از جمله شیوه‎هایی است که می‎توان به روشنی در متن قرآن‌کریم و احادیث پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع)، مشاهده کرد.

عالی‎ترین هنر در پیوند میان اصوات و صداها، تلاوت قرآن‌کریم است که همواره مورد ستایش پیشوایان دین قرار گرفته است و در قرآن‌کریم نیز بدان تأکید شده است.

در تاریخ، حکایات متعدد و مختلفی در این زمینه به چشم می‎خورد. آیات قرآن در هنگام تلاوت، به گونه‎ای در جان و دل افراد، می‌‎نشست که آنان را از خود بی خود می‎کرد.

ولید بن مغیره مخزومی، شخصی است که در میان عرب به حسن تدبیر، مشهور است و او را گل سر سبد قریش» می‎نامیدند. پس از نزول آیات اولیه سوره مبارکه غافر، پیامبر(ص)، در مسجد حضور یافت و این آیات را در حالی‌که ولید در نزدیکی آن حضرت بود، قرائت فرمود. پیامبر، چون توجه ولید به آیات را مشاهده فرمود، بار دیگر نیز آیات را قرائت نمود. ولید بن مغیره، از مسجد خارج و در مجلسی از طایفه بنی مخزوم حاضر شد و این گونه شروع به سخن نمود:

به خدا سوگند، از محمد سخنی شنیدم که نه به گفتار انسان‎ها شباهت دارد و نه به سخن جنیّان. گفتار او حلاوت خاصی دارد و بس زیباست. بالای آن (نظیر درختان) پر ثمر و پایین آن (همانند ریشه‎ی درختان کهن) پرمایه است. گفتاری است که بر همه چیز پیروز می‎شود و چیزی بر‌ آن پیروز نخواهد شد.

شعر:

شعر نه تنها از نظر تاریخی، حجم بسیار بزرگی از ادبیات عرب را به خود اختصاص داده، بلکه دیوان زبان عربی و شناسنامه تاریخ آن است.

اسلام، این کار هنری را به رسمیت شناخت و به تشویق آن پرداخت، به شاعران پایگاهی ارزشمند و والا و وعده ثواب اخروی داد. قرآن، ضمن نکوهش از شاعران بی‎هدف که جز تأمین منافع مادی و ء نامشروع احساسات جنسی و غرائز پست حیوانی، محرک و انگیزه‎ای ندارند. به تجلیل از شعراء و گویندگانی پرداخته که سروده آنان را احساسات پاک و شورانگیز، از عشق به بیان حقیقت، مبارزه با باطل و دعوت به کارهای نیک، برخوردار است.

پیامبر اکرم، نیز درباره‌ این دسته از شعرا، فرموده: ان من الشعر لحکمه؛ پاره‎ای از شعرها دانش و حکمت است.»

پیشوایان اسلام، همواره از سروده‎های شاعران با هدف استقبال کرده و آن‎ها را مورد احترم و محبت خود قرار می‎دادند. لحظه‎ای که یکی از افراد طایفه بنی کنانه برخاست و از حضرتش اجازه گرفت که اشعاری را که درباره حضرت رسول(ص)، سروده بود، بخواند. حضرت اجازه داد و او اشعار خود را خواند.

پیامبر، درباره او چنین دعا فرمود: لک لکل بیت قلته بیت فی الجنه؛ در برابر هر بیتی از این اشعار، خانه‎ای در بهشت داری.»

تقدیری که امام سجاد(ع)، از فرزدق و حضرت صادق(ع)، از هاشمیات» کمیت و امام رضا(ع) از دعبل خزاعی» نمودند، معروف و مشهور است.

به دلیل اثرات بارزی که شعر در میدان دفاع از حق و زنده ساختن حقیقت، از خود می‎گذارد، هنگامی که عبدالرحمن بن کعب از پیامبر اکرم، درباره شعر سئوال کرد، آن حضرت چنین پاسخ فرمود: مرد با ایمان با شمشیر و زبان خود از حریم حق دفاع می‎کند. به خدایی که جان من در دست اوست، سروده‎های شما بسان تیری است، که به قلب و چشم دشمن می‎نشیند.»

تمجید از شعر از سوی پیامبر(ص) و امامان(ع)، یا استشهاد آنان به شعر و حتی شعر سرودن آنان، نه به این جهت است که شعر یکی از انواع هنر محسوب می‎شود، بلکه از آن روست که شعر ابزاری است در راه بیان حقایق و به همین دلیل نیز آن چه در نزد ایشان اهمیت داشت، مفهوم» شعر بود نه ساختار و تکنیک و معیارهای هنری، همانند آن چه در میدان‎های جنگ به صورت رجز خوانده می‎شد.

هنر قصه در قرآن

یکی از شیوه‎های جذب مخاطبین و تأثیرگذاری مطالب، بیان آن‎ها در قالب داستان است که در تعالیم انبیاء الهی و کتاب‎های آسمانی و آموز‎ش‎های دینی، برای پیام‌رسانی بیش‌تر و تأثیر تربیتی مؤثرتر، مورد توجه قرار گرفته است.

داستان واقعی که در قرآن‌کریم مطرح شده، نوعی از طرح حقیقی واقعیت» است، نه آن که صرفاً حکایت» یا کشف» و یا نگاهی» کوتاه به واقعیتی باشد که در دایره واقعیت‎های ممکن یا محتمل در داستان قرار دارد، به عبارت دیگر، داستان‎های قرآن کریم، بر خلاف آن چه در داستان‎های ساخته و پرداخته اندیشه بشر است، ساخته و پرداخته حوادث مجهول» نیست، بلکه داستان قرآنی، پرداختن به واقعیت‎های موجود است، پرداختن به واقعیت بر اساس گزینش»، رخدادها، شخصیت‎ها و محیط‎های مناسب و مورد نظر است. این گزینش و این نحوه پرداختن به واقعیت‎ها به گونه‎ای است که از داستان‎های ساخته فکر بشر به نام داستان‎های تاریخی، کاملاً متمایز است، زیرا داستان‎های تاریخی، به پاره‎ای از حوادث و رخدادهای واقعی می‎پردازند. و برخی از عناصر ساخته و پرداخته ذهن را نیز به آن می‎افزایند، این امر در راستای اهداف هنری نویسنده، از جمله تشویق و غیره و نیز در راستای اهداف فکری داستان که نقطه نظرات و دیدگاه‎های نویسنده را مطرح می‎کند صورت می‎گیرد.



پیروی انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی نه یک حادثه‌ی منطقهای که یک حادثه‌ی تاریخی است.

اساساً هر انقلابی، در جغرافیای انسانی، مثل زله و آتشفشان در جغرافیای طبیعی است. زله و آتشفشان ازلحاظ اصل بروز، ناشی از تکاثُف انرژیهای مختلف طبیعی است. انقلاب هم در جغرافیای انسانی، ناشی از انباشته شدن انرژیهای انسانی و انفجار این انرژیها است. ازلحاظ تأثیر هم همینجور است، هر زلهای در هرجای دنیا اتفاق بیفتد و هر آتشفشانی در هر جای دنیا که مشتعل میشود، علاوه بر تأثیرات منطقهای و محدودی که دارد، در کل مسائل طبیعیِ جهان اثری دارد، یا ضعیف یا قوی.

همه‌ی انقلابها این تأثیر را در کل مسائل جهانی دارند، یا کم است یا زیاد. همه‌ی انقلابها در مناسبات بشری و در ارتباط میان ملتها، در موضعگیری تها و در جغرافیای ی عالم یک تأثیری میگذارند. با این تعبیر باید گفت که هر انقلابی جهانی است. همان انقلابی هم که بهوسیله‌ی یک عده جوان، در یک گوشهای از دنیا، در یک کشور کوچکِ دو، مثلاً سه میلیونی بروز میکند، یک حادثه‌ی جهانی است. هیچ انقلابی را نمیشود محدود به مسائل منطقهای کرد، لااقل بروز، حدوث و ایجادش اینجور است.

البته تأثیرات انقلابها بر حوادث جهانی یکسان نیست.

هرچه آثار و تأثیراتی که یک انقلاب بر حوادث جهانی میگذارد، سریعتر باشد، فراگیرتر باشد، ماندگارتر باشد، آن انقلاب بزرگتر است.

گاهی این تأثیرات بهنحوی است که انقلاب را بهشکل یک واقعه‌ی تاریخی در میآورد. واقعه‌ی تاریخی یعنی آن واقعهای که در تاریخِ بعد از خودش هم، دارای علائم و تأثیراتی است. فقط در زمان خود تأثیر نمیگذارد، بلکه یک دوره‌ی بعد از خودش را هم میسازد که همه‌ی انقلابها اینجور نیستند.

اگر انقلابی این سه خصوصیت داشته باشد؛ اول، یک جهانبینی و تلقّی از عالم ارائه بدهد؛ دوم، پایگاه مهمی که در وضع زندگی عالم تعیینکننده است از استکبار بگیرد؛ و سوم، حوزه‌ی تأثیر آن وسیع باشد؛ این انقلاب از سطح منطقهای و جهانی هم بالاتر است، این یک انقلاب ماندگار و تاریخی است. این انقلاب یک انقلاب برجسته است. انقلاب اسلامی ایران اینگونه بود.

در دهه‌ی شصت و هفتاد، حوادث و وقایع انقلابیِ زیادی اتفاق افتاده، از اقصای آسیا تا آفریقا و تا آمریکای لاتین؛ وقایعی که هرکدامی، یک تأثیر بر جغرافیای ی جهان داشت. اما میخواهم این را بگویم که انقلاب اسلامی در میان همه‌ی این انقلابها از جهت ارائه‌ی یک تلقّی جدید از جهان و یک جهانبینی جدید به انسانها، استثنایی بود. بقیه‌ی انقلابهایی که در این دو دهه اتفاق افتادند، درحقیقت ادامه‌ی انقلاب شوروی هستند. همان تلقّی، همان فکر و همان راه حل در مسائل جهانی را ارائه میکنند، چیز جدیدی نمیگویند.

لذا شما میبینید که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در کشورهای جهان سوم، حتی در کشورهای اسلامی، هرگاه یک عده روشنفکر میخواهند یک حرکتی را انجام بدهند و اعتراضی کنند، ایدئولوژیشان مشخص است؛ حرکت، حرکت چپ است؛ نظامات، همان نظاماتی است که در انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در کشور روسیه دیده شده است.

 

* حادثه‌ی تاریخی انقلاب

حادثه‌ی تاریخی انقلاب

* خصوصیات انقلاب ماندگار و تاریخی



انقلاب ما که یکی از بزرگترین انقلابهای دوران انقلابها ارزیابی شده و چشم دنیا را متوجه کرد و درباره‌ی آن قلمهای زیادی زده شد، بهعنوان یک انفجار عظیم در دنیا تلقّی شد. و همه دانستند که این انفجار عظیم بر پایه‌ی اسلام بود. ناگهان تمام رشتههای دویست ساله‌ی استکبار علیه اسلام را پنبه کرد.

انقلاب و نقشه های دویست ساله

آنهایی که میگفتند روزگارِ دین به سر آمده، دیدند که دین، یک ملت را به حرکت درآورد و یک دژ استوار استکبار را اینجور با خاک یکسان کرد، یک نظام انقلابی را با این شجاعت و با این اقتدار و جرأت بر سرِ کار آورد و یک موج عظیم در دنیای اسلام بلکه در دنیای غیراسلامی از جهان سوم و مستضعفین بهوجود آورد. معلوم شد که نه! روزگار دین به سر نیامده! دین هنوز قویترین عامل برای حرکت دادن انسانها است. این را انقلاب اسلامی ایران عملاً ثابت کرد.

آنکسانیکه در دنیا و در جوامع اسلامی، از مسلمان بودن خودشان سربلند و سرافراز نبودند، احساس سرافرازی کردند. آنکسانیکه خجالت میکشیدند بگویند ما مسلمانیم، احساس کردند و افتخار میکنند که بگویند ما مسلمانیم. آنکسانیکه در مجامع عمومی خجالت میکشیدند نماز روزانه‌ی خودشان را بگزارند، افتخار کردند به اینکه نمازگزار و بنده‌ی خدا و مسلِم هستند. چون

انقلاب اسلامی، مسلمانی را از برابر بودن با ضعف و سستی و ستمپذیری به روح شهامت بشری، روح اقتدار انسانی، و ظلمستیزی تبدیل کرد.

انقلاب اسلامی ایران

اگر انقلاب اسلامی هیچ کار دیگری جز همین کار نکرده باشد که نشان داد اسلام میتواند سربازگیری کند، اسلام میتواند انسانها را به زندگی برتر تشویق کند و میتواند یک نظامی بر مبنای اسلام بهوجود بیاورد، همین کافی است. اگر هیچ کار دیگری نکرده بود، این هنر بزرگی است که فقط از یک انقلاب بر میآید و انقلاب اسلامی این هنر را داشت. بنابراین من احساس میکنم که

انقلاب اسلامی یک ضرورت بود برای اسلام، یک نیاز بود برای مسلمین، سنّت الهی بود برای حفظ دین و حفظ احکام الهی.

* انقلاب اسلامی، انفجار عظیم در دنیا

انقلاب ما، یک انفجار عظیم در دنیا تلقّی شد و تمام رشته‌های دویست ساله ی استکبار را پنبه کرد

* انقلاب اسلامی، ضرورتی برای اسلام و نیاز مسلمین

انقلاب اسلامی یک ضرورت بود برای اسلام، یک نیاز بود برای مسلمین، سنّت الهی بود برای حفظ دین و حفظ احکام الهی

۱۳۹۶ / ۱۱ / ۱۱


دستاوردها

در چهل سالگی انقلاب اسلامی دستاوردهای برجسته و بسیاری را در حوزه زیرساخت‌های عمرانی شاهد هستیم.

به گزارش ایسنا، در چهل سالگی انقلاب اسلامی از جمله دستاوردهای انقلاب اسلامی در حوزه زیرساخت‌های عمرانی موارد ذیل است:

  • افزایش عدالت در دسترسی به انواع زیرساخت‌های شهری و روستایی در کشور بعد از انقلاب؛ حتی در دورترین نقاط کشور.
  • افزایش بی سابقه سرعت حمل کالا و مسافر با ساخت زیرساخت‌های حمل و نقل جاده‌ای، ریلی و هوایی.
  • کسب دانش و توانایی مهندسی در همه حوزه‌های زیرساختی کشور طی سال‌های بعد از انقلاب (انرژی، حمل و نقل، صنعت، هوافضا و …)
  • تبدیل وضعیت وابستگی به متخصصان و مستشاران خارجی در ایجاد زیرساخت‌های اساسی کشور به بی نیازی از مستشاران خارجی و صدور خدمات فنی مهندسی در همه ابعاد در سال‌های بعد از انقلاب.
  • دوبرابر شدن سهم برنامه‌های عمرانی بخش‌های آموزش، بهداشت، رفاه و مسکن در برنامه‌های ۵ ساله توسعه کشور بعد از انقلاب نسبت به برنامه‌های قبل از انقلاب.
  • تبدیل شدن کشور به یک کارگاه بزرگ ایجاد زیرساخت‌های حیاتی بعد از انقلاب اسلامی.
  • پیشرفت عظیم در ایجاد همه زیرساخت‌های اساسی و عمومی کشور با وجود هشت سال جنگ تحمیلی و نابودی بسیاری از زیرساخت‌ها و از طرف دیگر اعمال تحریم‌های شدید توسط سلطه‌گران طی ۴۰ سال گذشته.
  • ساخت شبکه عظیم بزرگراهی در کشور به طول ۱۶۶۲۷ کیلومتر.
  • افزایش ۶ برابری کل راه‌های کشور و رسیدن آن از ۴۶ هزار کیلومتر در سال ۱۳۵۷ به ۲۸۰ هزار کیلومتر در سال‌های اخیر.
  • افزایش ۵۰۰ برابری راه آسفالته روستایی و رسیدن از ۲۰۰ کیلومتر در سال ۱۳۵۷ به ۱۰۷ هزار کیلومتر در سال ۱۳۹۵.
  • دستیابی به دانش و فن ساخت واگن و لوکوموتیو در کشور برای نخستین بار در کشور.
  • ساخت و توسعه مترو در همه کلانشهرهای کشور با توان مهندسی شرکت‌ها و مهندسین داخلی بعد از انقلاب برای نخستین بار.
  • افزایش تعداد فرودگاه‌های کشور از ۳۲ به ۵۴ فرودگاه و دستیابی به بیش از میزان استاندارد شعاع ۲۵۰ کیلومتری دسترسی به فرودگاه.
  • دستیابی به دانش و فن ساخت هواپیماهای مسافربری کوچک و ساخت تعدادی از آنها در کشور.
  • ساخت کشتی و تولید انواع قایق برای اولین بار در تاریخ کشور رخ داده است.
  • برابر شدن ظرفیت بنادر کشور: ارتقا ظرفیت بنادر از ۱۰ میلیون تن به بیش از ۲۰۰ میلیون تن در سال ۱۳۹۴
  • قرار گرفتن ۱۰۰ درصد جمعیت شهری و ۷۳ درصد جمعیت روستایی تحت پوشش شبکه آب شرب سالم این در حالی است که در سال ۱۳۵۵ حدود ۸۰ درصد روستاها فاقد تأسیسات لوله کشی بوده‌اند.
  • حدود ۵ برابر شدن حجم آب تولیدی: افزایش قابل توجه حجم آب تولیدی از ۱.۵ میلیارد متر مکعب در سال ۱۳۵۷ به ۶.۹ میلیارد متر مکعب در سال ۱۳۹۵
  • برقرار کردن ۱۰۰ درصد روستاهای بالای ۱۰ خانوار و ۹۹.۵ درصد روستاهای زیر ۱۰ خانوار بعد از انقلاب. افزایش بی سابقه تعداد روستاهای برق دار شده از ۴ هزار روستا به ۵۷ هزار روستا نسبت به قبل از انقلاب (بیش از ۱۳ برابر) (به طور میانگین حدود ۴ روستا در روز)
  • افزایش طول خطوط انتقال برق بیش از ۱۳ برابر (از ۴۵۴۸ کیلومتر مدار در سال ۱۳۵۷ به ۵۱۸۰۰ کیلومتر مدار در سال ۱۳۹۵).
  • چندین برابر شدن تعداد شهرهای گازرسانی شده (قبل انقلاب: ۹ شهر؛ سال ۹۵: ۱۰۸۳ شهر) و ۲۳۰۰۰ برابر شدن تعداد روستاهای گازرسانی شده (قبل انقلاب: ۱ روستا؛ سال ۹۵: ۲۳۰۰۰ روستا).
  • افزایش بی نظیر انشعاب گاز از ۵۰ هزار انشعاب در سال ۱۳۵۷ به ۱۰ میلیون و ۵۷۰ هزار انشعاب در سال ۱۳۹۵ (۲۱۱ برابر).
  • پیشرفت بی نظیر در تولید داخلی تجهیزات گازی و پالایشگاهی (تولید کردن ۹۵ درصد تجهیزات مورد نیاز گازرسانی و ۸۰ درصد اقلام پالایشگاهی در داخل کشور.)
  • برابر شدن سدهای مخزنی کشور بعد از انقلاب، تعداد سدهای مخزنی کشور از ۱۳ سد به حدود ۴۰۰ سد بزرگ در سال ۱۳۹۵ رسیده است.
  • دستیابی به دانش و فن ساخت سد بعد از انقلاب اسلامی و ساخت و توسعه سد با دانش و توان شرکت‌ها و مهندسین داخلی برای نخستین بار.
  • دستیابی به فناوری ساخت سکوهای نفتی عظیم در کشور و خودکفایی در این زمینه با بومی شدن صنعت آن و بی نیازی به کشورهای خارجی.
  • دستیابی کشور به فناوری ساخت پالایشگاه‌های مدرن متناسب با استانداردهای جهانی همچون پالایشگاه ستاره خلیج فارس و اقدام به ساخت پالایشگاه در کشورهای خارجی.
  • خودکفایی بی نظیر کشور در تولید بنزین با فراتر رفتن میزان تولید آن از مصرف آن در کشور (متوسط مصرف روزانه در کشور ۸۴ میلیون لیتر؛ متوسط تولید بنزین در پالایشگاه‌های کشور ۹۰ میلیون لیتر می‌باشد).
  • دستیابی به تولید و عرضه انرژی هسته‌ای بعد از انقلاب با تلاش و ایثار دانشمندان هسته‌ای کشور و تقدیم چند شهید والامقام.
  • دستیابی به فن آوری و دانش کامل چرخه سوخت هسته‌ای و قرار گرفتن در ردیف پنج کشور برتر جهان.
  • قرار گرفتن ایران در میان کشورهای تولید کننده سوخت پاک (برق) از طریق گداخت هسته‌ای.
  • ساخت و راه اندازی نزدیک به ۱۰۰۰ شهرک صنعتی در سراسر کشور.
  • برابر شدن تعداد واحدهای تولید صنعتی طی سالهای بعد از انقلاب و افزایش آنها از ۸۵۷ واحد به ۸۴۲۸۷ واحد در کشور.
  • برابر شدن تعداد مشترکین تلفن ثابت، از ۸۵۰ هزار اشتراک در قبل از انقلاب به حدود ۳۰ میلیون اشتراک.
  • ایجاد دسترسی به ارتباط تلفنی برای حدود ۹۰ درصد روستاهای کشور (۵۴ هزار و ۲۸۶ روستا دارای ارتباط و ۴۸ هزار و ۳۳ روستا دارای تلفن خانگی)
  • دسترسی تمام مردم کشور به تلفن همراه و افزایش ضریب نفوذ آن به ۱۰۴ درصد در کشور (۱۵۶ میلیون و ۱۱ هزار و ۲۸۳ شماره همراه فروخته شده، ۸۳ میلیون و ۲۲۴ هزار و ۱۳۴ خط فعال)
  • افزایش ۳۱ برابری تعداد شبکه‌های تلویزیونی کشور و رسیدن آن از ۲ شبکه سیاه و سفید چند ساعته در سال ۱۳۵۷ به ۶۲ شبکه ۲۴ ساعته در سال ۱۳۹۵ و ایفای نقش بی بدیل در ارتقا فرهنگ عمومی جامعه به عنوان یک دانشگاه فراگیر.
  • اتصال کشور به شبکه اینترنت در سالهای بعد از انقلاب و ایجاد زیرساخت‌های عظیم آن در کشور.
  • گسترش اینترنت همپای جهان و رساندن آن تا سطح روستاها به عنوان بستری برای ارائه خدمات دولت الکترونیک.
  • دسترسی ۱۰۰ درصدی جمعیت شهری و روستایی کشور به مراقبت‌های اولیه بهداشتی در نتیجه افزایش امید به زندگی به میزان ۲۲ سال در کشور.
  • ایجاد زیرساخت‌های پوشش ۱۰۰ درصدی واکسیناسیون در کشور و ریشه کنی بی‌نظیر بیماری‌های همه گیر در کشور.
  • توسعه روزافزون بیمارستانها در کشور به طوری که تعداد شهرهای دارای بیمارستان از ۳۷ % در سال ۵۷ هم اکنون به بیش از ۹۷ % رسیده است (احداث سالیانه ۱۴ بیمارستان در کشور).
  • توسعه زیرساخت‌های صنعت داروسازی در کشور و در نتیجه تولید ۹۵ % داروی مورد نیاز کشور در داخل کشور.
  • راه اندازی بیمارستان‌های هسته‌ای در کشور برای اولین بار در کشور بعد از انقلاب اسلامی.
  • دستیابی به پزشکی هسته‌ای و تولید و صادرات انواع رادیوداروها در کشور.
  • افزایش حدود ۳ برابری مساجد کشور از ۲۵ هزار در قبل از انقلاب به ۷۲ هزار در سال ۱۳۹۳ و در نتیجه افزایش دسترسی به مساجد توسط مردم.
  • ایجاد نمازخانه در تمامی مراکز و محیط‌های عمومی و خدماتی بعد از انقلاب.
  • احداث دهها مسجد و نمازخانه بین راهی (در جاده‌های اصلی کشور)
  • ۸ برابر شدن تعداد کتابخانه های عمومی کشور نسبت به سال‌های قبل از انقلاب (افزایش از ۴۰۰ کتابخانه به ۳۲۷۸ کتابخانه).
  • قرارگیری ایران جزو ۱۰ کشور اول دنیا در انتشار کتاب در سایه توسعه زیرساخت‌های قانونی و نهادی موجود.
  • افزایش بی سابقه تعداد دانشگاه‌های کشور از ۲۲۳ دانشگاه در سال ۱۳۵۵ به ۲۶۴۰ دانشگاه در سال ۱۳۹۵ (بیش از یازده برابر) به طوری که هر کسی که در ایران تمایل داشته باشد می‌تواند به مدارج آموزش عالی دست پیدا کند.
  • افزایش دانش آموزان وارد شده به مقاطع عالی تحصیلی از ۱۸ درصد در سال ۱۳۵۰ به ۷۰ درصد در سال ۱۳۹۶.
  • اهتمام ویژه جمهوری اسلامی در جهت فراهم کردن امکان تحصیل در استان‌های محروم؛ به طوری که تعداد مدارس استان‌های محروم بعد از انقلاب اسلامی ۵ برابر شده است.
  • افزایش تعداد مدارس کشور از ۴۸ هزار مدرسه به ۱۰۸ هزار مدرسه (به طور میانگین ۴ مدرسه در روز و ۳ هنرستان در هر هفته)
  • افزایش بی سابقه مدرسه و امکانات آموزشی در سطح کشور به گونه‌ای که در سایه آن، درصد باسوادی در کشور نزدیک به ۱۰۰ درصد شده است.
  • ساخت و تجهیز شهرک‌های سینمایی مختلف به عنوان یک زیرساخت مهم و در نتیجه تولید فیلم‌های فاخر و به یادماندنی ملی.
  • افزایش سرانه اماکن ورزشی در کشور از ۲ صدم مترمربع در قبل از انقلاب به حدود یک مترمربع طی سال‌های اخیر با وجود دو برابر شدن جمعیت.
  • برگزاری انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا برای اولین بار در کشور و در نتیجه انتخاب شهردار و اداره شهر از طریق نمایندگان مردم به عنوان نماد مردم سالاری دینی.
  • افزایش بی سابقه پارک‌ها و بوستان‌های شهری بعد از انقلاب. به عنوان نمون ه سرانه فضای سبز درون شهری در تهران از ۱ مترمتربع در قبل از انقلاب به ۱۶ متربع در سال ۱۳۹۵ رسیده است. (افزایش تعداد پارک‌ها از ۷۵ پارک به ۲۱۳۵ پارک).
  • تصویب احداث ۳۸ شهر جدید بعد از انقلاب و احداث ۱۷ مورد از آنها در راستای تأمین مسکن طبقات مختلف اجتماعی در اطراف شهرهای بزرگ و باز توزیع جمعیتی در کشور.
  • تهیه طرح‌های توسعه شهری (طرح جامع، تفصیلی و هادی) برای تمامی شهرهای کشور (۱۱۴۸ شهر) توسط مهندسین و متخصصین معماری و شهرسازی داخلی؛ این در حالی است که معدود طرح‌های جامع شهری قبل از انقلاب توسط مهندسین مشاور فرانسوی، آلمانی و آمریکایی تهیه گردیده است.
  • افزایش تعداد واحدهای مسی شهری با مصالح بادوام به ۸۸ درصد کل واحدها
  • افزایش واحدهای مسی برخوردار از برق از ۴۸.۳ درصد در سال ۱۳۵۵ به ۹۶.۵ درصد در سال ۱۳۹۰.
  • افزایش واحدهای مسی برخوردار از آب لوله کشی از ۴۰.۹ درصد رد سال ۱۳۵۵ به ۹۹.۵ درصد در سال ۱۳۹۰.
  • ساخت انواع سلاح‌های سبک و نیمه‌سنگین مورد نیاز در نیروهای مسلح.
  • تأمین امنیت پایدار در کشور با ایجاد ۳۰۰۰ پاسگاه و کلانتری در کشور.
  • پرتاب ماهواره به فضا طی سال‌های بعد از انقلاب که برای اولین بار در تاریخ کشور رخ داده است. (ایران با اینکه فعالیت خود در این حوزه را بسیار دیر آغاز کرد اما، اکنون موفق شده است در میان ۹ کشور صاحب چرخه کامل فناوری ماهواره در دنیا قرار گیرد.)
  • دستیابی به دانش و فن ساخت هواپیماهای نظامی از جمله آذرخش، صاعقه و قاهر ۳۱۳.
  • ساخت انواع هواپیماهای نظامی با سرنشین و بدون سرنشین و انواع بالگردها.


تقابل ایران و آمریکا از ابتدای انقلاب اسلامی ایران وجود داشته و اینک پس از گذشت چهل سال از عمر مبارزه ملت ایران، به اوج خود رسیده است.

آمریکا
خبر تسخیر سفارت آمریکا در ایران از سوی دانشجویان پیرو خط امام(ره) در کمتر از چند ساعت تیتر یک رسانه‌های جهان را به خود اختصاص داد. سفارت آمریکا در ایران به مرکز جاسوسی و توطئه‌ای تبدیل‌شده بود که در  13 آبان سال 1358  تمامی کارکنان آن دستگیر و اسناد موجود در آن ثبت و ضبط شدند.

تسخیر لانه جاسوسی، آغاز دومینوی تحقیر آمریکا

هامیلتون جردن رئیس وقت کاخ سفید، که به‌شدت از این واقعه برآشفته بود، در خاطرات خود می‌نویسد: مردم آمریکا تجمع کرده و شعار می‌دادند: ما نمی‌توانیم این تحقیر را تحمل‌کنیم.» از سوی دیگر آتش زدن نمادین رئیس‌جمهور آمریکا توسط دانشجویان در ۱۳ آبان همان سال نیز جیمز ای بیل» سناتور ایالت تنسی آمریکا را وادار کرد تا در کتاب عقاب و شیر به روحیه دانشجویان ایرانی اشاره‌کرده و بنویسد: مبارزان مدت‌ها پیش از ۴ نوامبر قصد حمله به سفارت را داشتند و این برنامه را وقتی به اجرا درآوردند که کلام و احساسات ضدآمریکایی در 3روز اول آن ماه به اوج خود رسیده بود.»
سفارت آمریکا
این آخرین بار نبود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، آمریکا توسط ایرانی‌ها تحقیر شد، بلکه بارها در طول چهل سال گذشته شاهد این قبیل حقارت‌ها بودیم که در ادامه به مهم‌ترین آن‌ها می‌پردازیم:

شکست در صحرای طبس

در 4اردیبهشت‌ماه ۱۳۵۹، آمریکا باهدف آزاد کردن گروگان‌های خود از لانه جاسوسی عملیات دلتا» یا پنجه عقاب» را اجرا کرد. اما هنوز دقایقی از آغاز عملیات نگذشته بود که بالگردهای آمریکا هنگام عبور از صحرای طبس آتش گرفتند و ۸ تن از نظامیان آمریکایی به هلاکت رسیدند. جیمی کارتر رئیس‌جمهور وقت آمریکا، این شکست را به گردن طوفان شن انداخت.
طبس


نطق آیت‌الله ‌ای در سازمان ملل

در 31 شهریورماه سال 1366 حضرت آیت‌الله ‌ای برای شرکت در چهل و دومین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد به آمریکا سفر کرد. ایشان در نطق خود به انتقاد از ت‌های آمریکا به‌ویژه   به کشتی باری ایران پرداخت.

وزیر امور خارجه وقت انگلیس این نطق را سراسر تحریک و تحقیر غرب توصیف کرده و جو کلارک وزیر امور خارجه کانادا نیز آن را ویران‌کننده خواند.
 ای

کنترل پهپاد آمریکایی RQ170

در تاریخ یکشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۰ یک فروند هواپیمای فوق پیشرفته بدون سرنشین جاسوسی از نوع آر کیو ۱۷۰ سنتینل» پس از به خاک ایران، درحالی‌که مشغول جاسوسی از تأسیسات هسته‌ای بود، توسط نیروهای مسلح به زمین کشانده شد. رسانه‌های جهان به‌خصوص رسانه‌های آمریکایی و اسرائیلی فرود این هواپیما را یک افتضاح تاریخی خواندند.

رئیس‌جمهور آمریکا باراک اوباما در تاریخ ۱۲ دسامبر ۲۰۱۱ در یک اجلاس خبری گفت: از ایران می‌خواهیم که هواپیمای بدون سرنشین را به آمریکا بازگرداند». هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا نیز گفت: با توجه به رفتار ایران، آمریکا امیدی به قبول درخواستش ندارد.»
پهپاد

فرود اجباری هواپیمای ناتو در ایران

در مهرماه سال 1393 هواپیمای ایساف ناتو در پوشش یک هواپیمای تجاری و با پرواز در ارتفاع 150 هزار کیلومتری از آسمان ایران، شناسایی و مجبور به فرود در خاک ایران شد. امیر فرزاد اسماعیلی، فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیا، ایران از طریق سازمان ایکائو (سازمان بین‌المللی هوانوردی غیرنظامی) اعلام کرده‌ که هواپیماهای ناتو و هواپیماهای نظامی و فرا منطقه‌ای استکبار حق عبور از فضای جمهوری اسلامی ایران را ندارند. این هواپیما در افغانستان عملیات نظامی داشته و خود را ایساف ۰۴ معرفی کرد و بدون اجازه، قصد عبور از آسمان ایران را برای جابجایی بیش از 100 نظامی ناتو را داشت.
هواپیما

اخطار به هواپیمای جاسوسی SU2

در سال 1395 یک فروند هواپیمای جاسوسی SU2 ساخت شرکت لاکهید مارتین آمریکا که از مبدأ افغانستان به پرواز درآمده بود و قصد عبور از آسمان ایران را داشت، با اخطار پدافند هوایی ارتش ایران، منطقه را ترک کرد. پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که این دومین‌بار در 2 سال گذشته است که ایران موفق به شناسایی این هواپیماها می‌شود.

تصویربرداری پهپاد ایرانی از ناو آمریکایی

در سال 1394 یک پهپاد و یک فروند زیردریایی ایران به نام غدیر» از ناو هواپیمابر هری ترومن» آمریکا عکس گرفتند. خبرگزاری آسوشیتدپرس و سایر رسانه‌های غربی در ابتدا خبر را تائید نکردند اما بعدازآن که رسانه‌های جهان تصاویر آن را منتشر کردند که به‌وضوح شمار هواپیماهای مستقر بر عرشه ناو هواپیمابر امریکایی را نشان می‌داد، مقامات آمریکایی سعی کردند تا این تصویربرداری را به ماه‌های قبل مرتبط کنند. کوین استفنز» سخنگوی ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا در بحرین، با فاکس نیوز مصاحبه کرد و گفت: من در موقعیتی نیستم که تأیید کنم ویدئوی ایرانی‌ها و یا اتفاقاتی که در رسانه‌های ایران منعکس‌شده، به همان (قضیه) 12 ژانویه مربوط می‌شود یا نه.

استفنز ادامه داد: این پهپاد ابتدا در نزدیکی ناو فرانسوی شارل دوگل» پرواز کرده و سپس بالای سر ناو هواپیمابر هری ترومن» رسیده؛ این افسر آمریکایی در توجیه علت عدم واکنش به حضور این پرنده نظامی، گفته که خطری برای ما نداشت و ناو درگیر فرود یا بر خواستن هواپیمایی نبوده است. اما این اتفاق به دنیا نشان داد که قدرت ایران در زمینه جنگ الکترونیک بسیار پیشرفته است و توانایی مقابله جدی با انواع تهدیدات را دارد.»

بازداشت تفنگداران آمریکایی

در 22 دی‌ماه سال 1394 دو شناور رزمی آمریکا، حامل ۱۰ ملوان آمریکایی به دلیل ورود غیرقانونی به آب‌های جمهوری اسلامی ایران توسط نیروهای یگان دریایی سپاه در محدوده جزیره فارسی در خلیج‌فارس بازداشت شدند.

به گزارش بیزینس اینسایدر، ترامپ نامزد جمهوری‌خواه انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا، در واکنش به اقدام ایران گفت: این مسئله نشانگر آن است که ایرانی‌ها دوست ندارند به رهبران آمریکا احترام بگذارند. از سوی دیگر سایر نامزدهای جمهوری‌خواه نیز گفتند: ایران با بازداشت نظامیان آمریکایی واشنگتن را تحقیر کرد.»

توقیف کشتی آمریکایی حامل محموله نظامی

فروردین سال 97 یک کشتی آمریکایی توسط سپاه در آب‌های خلیج فارس توقیف شد. این حرکت نیروی دریایی ایران به دنیا نشان داد که قادر به حراست از آب‌های سرزمینی و حفظ امنیت خلیج فارس است و حضور نیروهای بیگانه در منطقه بسیار تنش زا است.


خروج آمریکا از سوریه

گرچه آمریکا ادعا می‌کند که برای مبارزه با داعش در سوریه حضور داشته و اینک با پایان یافتن حکومت داعش زمان برگشت نظامیان به کشور فرارسیده، اما واقعیت این است که نقشه آمریکا برای تغییر خاورمیانه جدید، ناکام مانده و بشار اسد همچنان در قدرت است. حالا باید تغییر تاکتیک بدهد و یا جبهه جدیدی را برای سربازانش تدارک ببیند و همه این‌ها به معنای پیروزی ایران در قلب سوریه است.

شکست ی در عراق

پس از حمایت حیدر العبادی از تحریم‌های جدید آمریکا در مردادماه سال 1397، گروه‌های شیعی او را کنار زدند. آمریکا که مایل بود تا العبادی دوباره بر سرکار بیاید تا ادامه‌دهنده ت‌های آن در عراق باشد، ناکام ماند. تشکیل دولت جدید عراق در مهرماه سال 97 و اتخاذ مواضع هوشیارانه نخست‌وزیر جدید آن و عدم‌حمایت از تحریم‌های ایران، نشان داد که آن‌ها هم به آمریکا اعتماد ندارند.

پس از مدتی در دی‌ماه 97ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در شرایطی که ۷ هزار میلیارد دلار هزینه کرده، به‌صورت مخفیانه با هواپیمایی که چراغ‌های آن خاموش و پنجره‌های آن بسته‌شده است، به عراق سفر کند. در این میان هیچ‌یک از مقام‌های عراقی هم او را نپذیرفتند و ورود بی‌خبر ترامپ به کشورشان را توهین تلقی کردند.

این در حالی بود که چند روز بعد وزیر امور خارجه ایران به همراه هیئت همراه خود به‌طور رسمی و با استقبال گرم عراقی‌ها به آن کشور سفر کردند.


  • نقش رهبری در پیروزی انقلاب اسلامی و دوران پس از آن

دهه‌فجر پیروزی انقلاب اسلامی، یادآور روزهای تلخ و شیرینی برای مردم ایران است که سرانجام با اتحاد و همبستگی و رهبری حضرت امام خمینی (ره)، بزرگترین انقلاب مردمی در قرن بیستم به منصه‌ظهور رسید.

اهمیت رهبری کاریزما برای هدایت درست هر انقلابی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، و در این میان؛ انقلاب اسلامی ایران با رهبری دانشمند و کاریزمای حضرت امام خمینی (ره) به پیروزی رسید. هدایت و مدیریت انقلاب، مهمترین مولفه پیروزی انقلاب اسلامی بود که شخصیتی بی‌همتا مانند امام خمینی (ره) حتی در دوران تبعید به درستی آن را اجرایی کردند. با ورود امام خمینی (ره) به ایران در 12 بهمن/دلو سال 1357 عملا بساط رژیم پهلوی پرچیده شد و در نهایت در تاریخ 22 بهمن همین سال (1979) پایه‌های رژیم ستم‌شاهی فرو ریخت و انقلاب اسلامی ایران با رهبری فرزانه امام خمینی به پیروزی رسید. » رئیس جمهوری اسلامی ایران سال گذشته گفت: امام خمینی (ره) بزرگترین انقلاب مردمی را به ثمر نشاند و جهانیان را شگفت‌زده کرد؛ انقلابی که نه فقط در سرنوشت ایران، بلکه در منطقه و کل جهان تأثیرگذار بود.»   

نقش حضرت امام خمینی (ره) به‌عنوان معمار بزرگ در پیروزی انقلاب اسلامی برکسی پوشیده نیست و در محافل علمی دنیا حتی در کشورهای بزرگ مانند آمریکا در بررسی این موضوع و اذعان به نقش کاریزمای رهبری انقلاب اسلامی کارهای فراوان شده است. امام خمینی (ره) که به اوضاع ی، فرهنگی و اجتماعی جامعه ایران در سـال اوج‌گـیـری نـهـضـت و قـبـل از آن آگاه بـودند، مـهـم‌تـریـن عـامل پیروزی و رمز موفقیت را همانا تحولی الهی» می‌دانستند که در روح مردم ایجاد شده بـود. درچنین شرایطی؛ مـردم بـا سـخـنـان حـضـرت امـام خمینی (ره) مـتـحـول شـدنـد و همزمان بـا عنایت بـه خـداونـد متعال، تـرسی از رژیـم ستم‌شاهی نداشتند و با شجاعت در برابر این رژیم ایستادند.

با توجه به اهمیت نقش رهبری در پیروزی انقلاب اسلامی؛ نخستین روز شمار انقلاب یا دهه‌فجر انقلاب اسلامی- امام خمینی- ولایت فقیه و رهبری» نامگذاری شده است. این نامگذاری اهمیت مهمترین مولفه پیروزی انقلاب اسلامی را دوچندان می‌کند و همین موضوع تفاوت بین انقلاب مردم ایران و دیگر انقلاب‌ها را نمایان می‌کند. اهمیت رهبری انقلاب اسلامی فقط به دوران هدایت خیزش مردمی برای رسیدن به هدف معنا نمی‌شود و امروز رهبری انقلاب اسلامی چه‌بسا از اهمیت بیشتری نسبت به دوران پیروزی برخوردار است. حدود 40 سال از انقلاب اسلامی ایران می‌گذرد و بدون شک، رهبری آن یکی از مولفه‌های مهم تداوم انقلاب اسلامی و هدایت آن در مسیر درست است. پایداری انقلاب‌اسلامی که در اصل اساسی و نظریه ولایت‌فقیه» امام خمینی (ره) معنا می‌شود، مانع از انحراف انقلاب اسلامی شده است و دراین مسیر، حضرت آیت الله ‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی نقشی برجسته درهدایت انقلاب اسلامی دارند. انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و ولایت‌فقیه»، که یادآور و یادگار امام خمینی (ره) است، امروز با صلابت در سایه رهبری حضرت آیت الله ‌ای ادامه دارد و ایران اسلامی را در برابر توطئه‌های دشمنان مصون نگه داشتند. رهبر معظم انقلاب اسلامی همان شیوه و مدیریت امام خمینی (ره) را در جهت‌دهی و هدایت انقلاب اسلامی، حفظ آرمان‌ها، اصول، ارزش‌های اسلامی و نفی نظام‌سلطه پیگیری می‌کنند و درسایه این رهبری کاریزما و فقیه، انقلاب‌اسلامی در چهل سالگی خود همچنان بالنده و رو به پیشرفت است



 شفقنا- مطابق مفاد آیه ۴۹ از سوره الذاریات و آیات دیگر کل هستی مجموعاً و اجزای آن جزء جزء از بزرگترین تا ریزترین آن‌ها هر یک از دو بخش آفریده شده است چنان‌که می‌فرماید: وَمِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» و از تمام چیزها دو جفت آفریدیم- مانند عالم غیب و عالم شهود یعنی هستی پیدا و آشکار و هستی پنهان و ناپیدا و تمام اجزاء بی‌نهایت ریز و درشت آنها مانند آسمان و زمین مرد و زن، مرگ و زندگی، نور و ظلمت، منفی و مثبت، جن و انس، شب و روز … و این آیه مانند تمام آیات دیگر قرآن کریم متکی و مفسر و معطوف به آیات متعدد هستند که علاوه بر اینکه هر آیه معانی مستقلی دارد یکدیگر را نیز ترجمه و تفسیر می‌کنند. نوع انسان در این خصوص نمونه و ماکت بسیار خوبی است که به لحاظ کلیت از مرد و زن تشکیل شده و از لحاظ جزئیات تمام بخش‌های وجودی هریک از زن و مرد از دو بخش تشکیل شده است مانند جسم و روح، چشم و گوش، مجرای بویایی و دستگاه گوارش معده و روده‌ها و تمام اجزای دیگر بدن. این طرح کاربردی آفرینش از این جهت است که طبق اصل لیس کمثله شیئی» (هیچ چیزی مانند آفریننده نباشد و نیست) و واحد مطلق بودن مخصوص آفریننده باشد و در عدد هم خداوند شبیهی نداشته باشد.

  ازلی وابدی بودن هستی ناشی از آفرینندگی

همیشه آفریدگار طبق اصل: کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ آیه ۲۹ از سوره الرحمن؛ همیشه خداوند که آفریننده است مشغول کاری است و چون کار او آفرینندگی و پروردگاری است پس همیشه مشغول کار بوده و هست و خواهد بود چنانکه فرموده است: لا تاخذه سنه ولانوم… آیه الکرسی؛ هیچگاه او را چرت و خوابی نمی‌گیرد و بنا بر این ازکار آفرینندگی و روزی رسانی و پروردگاری و… غافل نمی‌ماند و لذا از ازل درکار خلاقیت و لوازم آن بوده و تا ابد هم خواهد بود- بنابراین هستی ازلی و ابدی است زیرا ممکن نیست که خداوند باشد و خداوندگاری نکند و آفرینندگی و توابع آن گسترش و توسعه هستی است و چون چنین است هستی ازلی‌ است اما آغازی دارد و نیز هستی ابدی است اما پایانی دارد و آنچه ازلیت و ابدیت آن نه آغازی دارد و نه پایانی آفریننده هستی است. بنابراین فرضیه‌ای که کیهان‌شناسان وضع کرده و می‌گویند که اجزای هستی از قبیل کهکشان‌ها و سحابی‌ها پیوسته در جریان توسعه سریع به‌گونه گریز از مرکز هستند و سرانجام در پرتگاه نیستی لبریز می‌شوند توهمی بیش نیست زیرا نه با اصلی که خداوند وضع فرموده است که می‌فرماید خداوند همیشه مشغول کار است می‌سازد و نه با منطق و عقل جور در‌می‌آید زیرا اگر پرتگاهی وجود داشته باشد که نهایتاً اجزای هستی در آن لبریز شود بنابراین نیستی یک واژه واهی و بی‌معنی است.

کل هستی در حال توسعه است

چنان‌که می‌فرماید وَالسَّمَاءَ بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ…آیه ۴۷ از سوره الذاریات: و آسمان را به قدرت خود برافراشتیم و بى‏ گمان ما [آسمان]گستریم. پس گسترانندگی یکی از صفات خداوند آفریننده است و چون خداوند کامل مطلق است نه چیزی بر او اضافه می‌شود و نه کاسته می‌‌شود او هم همیشه بوده، هست و خواهد بودو همیشه مشغول کار است پس همیشه در حال گسترانندگی هستی است و چون هستی همیشه بی‌انتها بوده و هست اما چون برای خداوند که توانایی مطلق است هیچ کاری ممتنع نیست انتهای بی‌کران هستی نیز به لحاظ کیفیت و کمیت، غیب و شهود، زمان و مکان و هرگونه خصوصیات دیگر در حال گسترش است . آیه ۲۱ از سوره الحجر نیز با آیه فوق‌الذکردر ارتباط است که می‌فرماید : وَ إِنْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ؛ و هیچ چیز نیست مگر آنکه منابع و گنجینه‌هاى آن نزد ماست و ما جز به مقدار معین فرو نمى‌فرستیم‌

و این مایه تعجب و توجه است که گنجینه هستی دیگر چگونه چیزی است؟که نزد خداوند است و وسایل و لوازم توسعه هستی در آن انباشته و ذخیره شده است که پیوسته به کار توسعه هستی رسانیده می‌شود -به آن مقداری که خداوند اراده می‌فرماید.

اصل دوگانگی هستی کل هستی بر اساس اصل تزویج

چنان‌که در آیه ۴۹ ازسوره الذاریات می‌فرماید : وَمِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ و از هر چیزی زوجی آفریدیم به‌این منظور که شما بندگان متذکر این اصل بشوید. و چون زوج داشتن هر چیزی برای تأثیر و تأثر است، توالد و تناسل یعنی زاد و ولد است، هستی هم که ظاهرا یک چیز است و در واقع مرکب از دو چیز است که عالم غیب و شهود هستند این زوج‌های متقارن بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و باعث توالد و تناسل و توسعه خانواده هستی می‌شوند و چون چنین است پس گنجینه‌های هستی که نزد خداوند هستند و از آن هرمقداری که اراده می‌فرماید بر هستی کلاً و بر اجرای آن جزء جزء افزوده می‌شود و هستی گسترش می‌یابد همان اصل تزویج است -یعنی خداوند هستی را چنین آفریده است که بر اساس خواست او پیوسته در حال توالد، تناسل، گسترش و افزایش اجزاء خانواده خود باشد.

هستی و زندگی؛ نهانی و آشکاری آن

کل هستی نیز مانند اجزای آن مرگ، زندگی، خواب، بیداری و بروزدارد چنان‌که فرموده است یَوْمَ نَطْوِی السَّمَاءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْدًا عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ آیه ۱۰۴ از سوره الأنبیاء  روزی آسمان را مانند طوماری که برای نوشتنی‌هاست در هم می‌پیچید و آن چنان که آغازش کردیم برش می‌گردانیم؛ این وعده‌ای‌ است که بر عهده گرفته‌ایم و بر اساس آن عمل می‌کنیم. بنابراین هستی موجود در سرآغاز آن مانند طوماری عظیم به‌هم پیچیده بوده که از هم بازش فرموده و در پایان این دوره گشوده شدن و گسترش یافتن باز همانند طوماری روی هم پیچیده می‌شود و تا مدتی که خداوند می‌داند چقدر طولانی است بحالت خواب یا مرگ باقی می‌ماند و سپس به گونه‌ای که خداوند می‌داند شروع به باز شدن یعنی بیداری و زندگی مجدد می‌کند و این خوابیدن‌ها و بیدار شدن‌ها و زندگی و مرگ برای هستی از ازل تاکنون تکرار شده و از این پس نیز تا ابد تکرار خواهد شد.

اصل جابجایی، تبدیل و تبدل غیب و شهود

هر دو بخش هستی خوابیدن و بیدار شدن‌ها یا مرگ و زندگی هستی موجود مربوط به این بخش از هستی است که ما شاهد آن هستیم و عالم شهود نامیده می‌شود و در حقیقت نیمی از هستی است و نیم دیگر آن که عالم غیب است نیز به نوعی دیگر زنده و فعال است و به‌نوعی دیگر تغیر پیدا می‌کند و جایگزین هستی موجود می‌شود که حالت غیب و نهانی پیدا می‌کند چنان که فرموده است: یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ.آیه ۴۸ از سوره ابراهیم. یعنی زمانی می‌رسد که زمین به چیزی دیگر- غیر از اینکه اکنون هست- تبدیل می‌شود (و همی‌نگونه آسمان‌ها نیز تبدیل می‌شوند) و در وضعی جدید در برابر خداوند یگانه و مسلط بر همه چیز پدیدار می‌شوند. بنابر مفاد آیه مذکور اصل تبدیل و تبدل بر هر دو بخش هستی حاکم است و به نوبت جابه‌جا می‌شوند زیرا براساس اصل تزویج که مانند اصول دیگر بر کل هستی حاکم است ممکن نیست که عالم شهود به عالم غیب مبدل شود و در عالم غیب تبدل بر قرار نشود زیر ا در این‌صورت عالم غیب یک هستی یگانه می‌شود و در برابر یگانگی خداوند قرار می‌گیرد که ممتنع و‌ناممکن است. از تعاریف مذکور این تعریف قابل درک و بیان می‌شود که چون اصل تبدیل و تبدل بر کل هستی حاکم است اجزای آن‌را نیز شامل می‌شود و بنابراین ما هم که از اجزاء زمین یعنی عالم شهود هستیم در تغییر حالت آن متغیر می‌شویم و در آینده وارد عالم غیب می‌شویم و اجزای عالم غیب وارد عالم شهود می‌شوند یعنی عالم غیب و شهود پیوسته متغیر و جابه‌جا می‌شوند – تغییراتی که هر یک در باره زمان‌های غیر قابل احتساب–که تنها خداوند از طول مدت آنها آگاه است صورت می‌گیرد.

گسترش و تکامل هستی

کل هستی و اجزای آن که هر دو عالم غیب و شهود هستند پیوسته در حال گسترش همه‌جانبه هستند – چنان‌که در آیه ۴۷ سوره الذاریات می‌فرماید : وَالسَّمَاءَ بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ  آسمان را با دست و توانایی خاص خود آفریدیم و ما گسترش دهنده آن هستیم و در آیه ۲۱ سوره الحجر نیز فرموده است وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ : و هیچ چیز نیست مگر آنکه گنجینه ‏هاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه‏ اى معین فرو نمى‏ فرستیم.

حرکت و جنبش هستی

و خداوند در آیه ۸۸ سوره النمل می‌فرماید: وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَهً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ ؛ کوه‌ها را می‌بینی و آن‌ها را جامد و ثابت به حساب می‌آوری در حالی که آن‌ها مانند ابرها در حرکت هستند -این نظام آفرینش خداوند است که همه چیز را » بر همین اصل حرکت داشتن آفریده و استوار کرده است و او به کارهایی که می‌کنید آگاه است– یعنی شما را زیر نظر دارد و شاهد است که در برابر اطلاعات و امکاناتی که به شما می‌دهد چه کاری انجام می‌دهید؟ بنا بر این هستی کلا و اجزای آن جزءجزء همه و همیشه در حال حرکت و جنبش یعنی کوشش و پویش هستنند هر چند ما به چشم خود      نمی‌بینیم چنانکه برای مثال هر قطعه از اجزاء هستی را در نظر بگیریم ظاهراً ثابت به نظر می‌رسند در حالی که همه از ذراتی تشکیل شده‌اند که مرکب از الکترون‌ها و پروتون‌ها هستند که هر یک شتابان در مدارهای مخصوص به خود در حال گردش هستند و همین اتم‌ها در جمع مثلا زمین، سیارات ثوابت را در منظومه شمسی که نمونه بزرگی‌ است از اتم‌های مذکور تشکیل می‌دهند و منظومه‌های بسیار و کهکشان‌ها را تشکیل می‌دهند و آنها نیز پیرامون یک مرکز کهکشانی در حرکت و چرخش هستند -چنان‌که در آیه ۴۲ سوره الأنبیاء می‌فرماید و کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ  یعنی تمام اجزای هستی در مداری مخصوص بخود شناورند.

ادراک و عقل و اختیار

کل هستی مستقلاً و تمام جزئیات آن از ریزترین اجزاتا بزرگترین آنها هر یک مستقلاً و در جمع مشترکا دارای ادراک، عقل، اختیار و در مقابل، دارای تکلیف و عمل و جزا و پاداش هستند چنان‌که در آیه   ۷۲ از سوره الأحزاب می‌فرماید: إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا – ما امانت [الهى و بار تکلیف] را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند و[لى] انسان آن را برداشت راستى او ستمگرى نادان بود . از اینکه می‌فرماید آسمان‌ها و زمین و کو هساران از پذیرفتن امانت و مسئولیت مهم و ناشی از امانت‌داری خودداری کردند به خوبی روشن می‌‌شود که آن‌ها کلاً و نیز جدا جدا دارای ادراک و تدبر و اختیار هستند که از روی شناخت دقیق و تدبر لازم و کامل آزادانه از قبول امانت خودداری    کرده‌اند چون دانسته‌اند که عرضه کردن خداوند امانت را جزء تکالیف فطری و تشریعی نیست و بنابراین رد یا قبول آن اختیاری است که اگر نپذیرند مسئولیت و مکافات ندارند و اگر بپذیرند و از عهده برآیند پاداشی بزرگ دارند اما از ترس از عهده بر نیامدن از زیر بار قبول مسئولیت بزرگ و خطرناک شانه خالی کرده‌اند. علاوه بر این آیات بسیار دیگری هست که به‌خوبی روشن می‌کند که همه اجزای هستی دارای ادراک و عقل و اختیار هستند مانند اینکه کراراً فرموده است همه چیز خداوند را پرستش و تسبیح می‌کند ولی شما انسان‌ها تسبیح گفتن آن‌ها خداوند را نمی‌فهمید –

و یا در آیه ۲۱ از سوره فصلت می‌فرماید: وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنَا قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَهُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ و به پوست [بدن] خود مى‏ گویند چرا بر ضد ما شهادت دادید مى‏ گویند همان خدایى که هر چیزى را به زبان درآورده ما را گویا گردانیده است و او نخستین بار شما را آفرید و به سوى او برگردانیده مى ‏شوید و لذا از تکالیف ماست که شاهد گفتار و کردار شما باشیم تا در موقع لازم در حالی که به سوی او برمی‌گردید گواهی دهیم. از این که خداوندگفتار پوست و سایر اعضای انسان‌ها را نقل می‌کند که نوعی تایید است و می‌فرماید: أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ  تأکید می‌فرماید که خداوند همه چیز را ناطق می‌آفریند- وکل هستی و اجزای آن جزیی از همه چیز» هستند و مشمول همین اصل قرار می‌گیرند. این نیز روشن است که نطق ناشی از درک، تدبر، تعقل و اختیار است و لذا همه چیز دارای این خصوصیت خاص است.

ادامه دارد                        

 



گروه فعالیت‌های قرآنی ـ علاقه‌مندان استان همدان می‌توانند برای شرکت در سومین جشنواره محصولات قرآنی کشور آثار خود را به دبیرخانه جشنواره که اداره‌کل تبلیغات اسلامی استان مازندران است، ارسال کنند.

سومین جشنواره محصولات قرآنی» برگزار می‌شود

به گزارش

ایکنا از همدان، به مناسبت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی، سومین جشنواره محصولات قرآنی کشور به همت سازمان دارالقرآن‌ الکریم و اداره کل تبلیغات اسلامی استان مازندران برگزار می‌شود.
این جشنواره در رشته‌های مصحف شریف، کتب قرآنی، نشریات قرآنی، وب‌سایت، اپلیکیشن و شبکه‌های اجتماعی، نرم‌افزا‌رهای چندرسانه‌ای، ایده و طرح‌های قرآنی، فیلمنامه‌ و داستان‌های قرآنی و طراحی و تصویرگری برپا می‌شود.
آخرین مهلت ارسال آثار پانزدهم دی‌ماه سال جاری است،علاقه‌مندان استان همدان نیز برای حضور در این جشنواره می‌توانند آثار خود را به دبیرخانه جشنواره به نشانی صندوق پستی ۴۷۴-۴۷۱۳۵ اداره کل تبلیغات اسلامی استان مازندران ارسال کنند.
اطلاعات بیشتر و آئین‌نامه جشنواره در پایگاه اطلاع‌رسانی سازمان دارالقرآن الکریم به نشانی www.telavat.ir قابل مشاهده است.
انتهای پیام



 ریشه های انقلاب اسلامی در قرآن

نقش مهمّ اتحاد مسلمین و جهاد فی سبیل الله در پیروزی انقلاب محمّدی قابل انکار نیست. ایمان به خدا و ایمان به رسالت پیامبر عامل پیروزی مسلمین صدر اسلام بود. مردمی که رهبر خویش را یک شخصیت برگزیده الهی می دانند که برای ارشاد آنان مبعوث گشته است. رهبر کبیر انقلاب اسلام که طرح تأسیس امه واحده اسلام را ریخت به پیروی از دستوارت آسمانی قرآن استقلال و عدم وابستگی آن را نیز کاملاً رعایت می کرد.
تاریخ انتشار : 1397/9/1
بازدید : 350
منبع : ibrahimamini.com ,

با توجه به اوضاع عمومی مردم جزیرة العرب قبل از بعثت، می توان نفوذ و گسترش سریع اسلام و تحوّلی را که در مردم آن سرزمین بوجود آورد، به عنوان یک انقلاب اسلامی نام برد. اکنون این سوال بوجود می آید که ریشه های انقلاب اسلامی در قرآن و سیره رسول خدا چیست؟ و چه عامل یا عواملی باعث آن پیروزی عظیم شد؟ تا ما از آن درس بگیریم. و آیا رهبر انقلاب اسلامی ایران، از انقلاب صدر اسلام چه درسی گرفت که توانست امّتی چنین نیرومند و شهید پرور بوجود آورد که در برابر قدرتهای طاغوتی شرق و غرب مقاومت نمایند؟. غالبا در پاسخ این سوال، دو موضوع را به عنوان مهمترین عامل پیروزی مسلمین صدر اسلام معرفی مینمایند:

وآن دو چیز عبارتند از :

1- اتحاد بی نظیر مسلمین صدراسلام.

2- شرکت عموم مسلمین در جهاد و مقاومت شدید در برابر شرک و کفر.

در اینجا یادآور میشویم که نقش مهمّ اتحاد مسلمین و جهاد فی سبیل الله در پیروزی انقلاب محمّدی قابل انکار نیست لیکن باز هم این سوال بوجود می آید که چه عاملی قبائل پراکنده جزیره العرب را متحد گردانید؟ و چه عاملی مسلمین را به صف جهاد می کشید و با آنان آن همه نیرو و استقامت و ایثار و عشق به شهادت میداد؟ در اینجاست که می توان دو اصل مهم دیگر را به عنوان دو اصل زیر بنائی معرفی نمود:

1- ایمان قوی مسلمین.

2- رهبری های رسول الله. و بقیه را به عنوان آثار و فروع محسوب داشت. اصل اوّل ایمان به خدا با اندکی تامل می توان گفت که ایمان واقعی مسلمین صدراسلام مهمترین عامل پیروزی آنان و زیر بنای تمام فضائل و حرکتهای انقلابی آنها میباشد. این اصل را بطور اجمال در سه بخش بررسی می کنیم. بخش اول : ایمان به خدای یگانه:

عقیده به توحید، در پیروزی مسلمانان انقلابی صدر اسلام نقش بسیار مهمی را ایفا کرده و از مهمترین اصول بشمار میرود. مشکل اساسی مردم جزیره العرب شرک بود. ضعف و ناتوانی، اختلاف و پراکندگی، یاس و ناامیدی، محرومیت و فقر، خودباختگی و بی شخصیتی مردم همه اش معلول شرک و بت پرستی بود. در اثر شرک و تسلیم در برابر طاغوتها بود که ابوجهل ها و ابولهب ها و سایر مستکبرین بر جان و مال و تمام هستی اکثریت مردم تسلط یافته و آنان را باستضعاف و بردگی کشیده بودند. و همین شرک بزرگترین عامل تفرقه و خود باختگی و یاس آنها بود. مگر فرعون که بنی اسرائیل را به بندگی خویش و استضعاف کشیده بود و در این رابطه حضرت موسی (علیه السلام) باو می فرمود : و تلک نعمة تمنّها علیّ ان عبدّت بنی اسرائیل»(1) خود را خدای عالم و خالق بنی اسرائیل میدانست؟ نه، بلکه بدان جهت بود که بنی اسرائیل را تحت سیطره طاغوتی و احکام ظالمانه خویش در آورده بود و می گفت: انّا فوقهم قاهرون»(2) و بنی اسرائیل هم احکام جابرانه و غیر الهی او را گردن نهاده بودند. بدین جهت دعوت به خدای یگانه اجتناب و طرد طاغوتها برنامه همه پیامبران الهی بوده است. ولقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت»(3) پیامبران مبعوث می شدند تا به مردم تفهیم کنند که جهان یک آفریدگار بیش ندارد و حق حاکمیت مخصوص اوست و دیگری حق قانونگذاری و مطاع ومعبود شدن را ندارد. و هر نوع حاکمیتی که به الله منتهی نشود یک نوع شرک محسوب می شود.ان الحکم الاّ لله امر ان لا تعبدوا الاّ ایّاه ذالک الدین القیّم و لکنّ الناس لا یعلمون»(4) هر طغیانگری که در حاکمیت الله دخالت کند و مردم را به بندگی و اطاعت از خویش در آورد و خواسته هایش را بر آنان تحمیل نماید طاغوت است که مردم موظفند از او اجتناب کنند و زیر بار پرستش او نروند.

دعوت به خدای یگانه و طرد هر معبود دیگری در راس برنامه پیامبر اسلام قرار داشت و می فرمود: قولوا لا اله الاّ الله تفلحوا». دین اسلام دین توحید است و قرآن در این باره عنایت مخصوص دارد. و من یشرک بالله فقد ضلّ ضلالاً بعیداً »(5) قل انّما امرت ان اعبد الله ولا اشرک به، الیه ادعوا و الیه مآب»(6) واعبدوا الله ولا تشرکوا به شیئا»(7) پیامبر اسلام مردم را در سه مرحله (توحید ذات، توحید در صفات، توحید در پرستش) به توحید دعوت مینمود. و در این راه توفیق یافت که امّتی موّحد و مومن باشد و در برابر غیر الله خضوع نکند و برای مبارزه با مستکبرین و طاغوتها تا پای جان مقاومت کند و از هیچ نیروئی نهراسد. به یک نمونه اشاره می شود. وقتی که زهره سخنگوی سپاه اسلام با رستم فرمانده سپاه ایران روبرو شد باو گفت : انّا لم ناتکم لطلب الدنیا، انما طلبتنا و همتنا الاخرة کنّا کما ذکرت، یدین لکم من ورد علیکم منّا و یضرع الیکم یطلب ما فی ایدیکم ثم بعث الله تبارک و تعالی الینا رسولا فدعا الی ربّه فاجبناه فقال لنبیّه انّی قد سلّطت هذاه الطائفة علی من لم یدن بدینی فانا منتقم بهم منهم واجعل لهم الغلبة ما داموا مقرّین به و هو دین الحق لا یرغب عنه احد الّا ذلّ و لا یعتصم به احد الاّ عزّ فقال له رستم و ما هو؟ قال امّا عموده الذی لا یصلح منه شیء الاّ به فشهادة ان لا الله الاّ الله وانّ محمداً رسول الله و الاقرار بما جاء من عند الله تعالی. قال ما احسن هذا و ایّ شیء؟ قال و اخراج العباد من عبادة العباد الی عبادة الله. قُال : حسن، و ایّ شیء ایضاً؟ قال و الناس بنو آدم و حوّاء اخوه لاب و ام. قال : ما احسن هذا! ارایت لو انّی رضیت بهذا الامر و اجبتکم الیه و معی قومی کیف ی امرکم؟ اترجعون؟ قال : ای والله ثم لا نقرب بلادکم ابداً الاّ فی تجارة او حاجُة (8). پیامبر اسلام در اثر کوششها و تبلیغات و اقامه دلیل و برهان موفق شد امّت با ایمان ویگانه پرستی را بوجود آورد که ایمان به خدای یگانه در باطن ذاتشان نفوذ داشت و قولاً و عملاً از شعار لا الله الاّ الله و الله اکبر بهره می گرفتند و بهنگام دشواریها ازاین شعار شور انگیز نیرو می گرفتند.

 بخش دوم : ایمان به نبوّت:

ایمان به نوبت و رسالت حضرت محمد صلّی الله علیه و آله نیز دومین عامل پیروزی مسلمین صدر اسلام بود. مردمی که رهبر خویش را یک شخصیت برگزیده الهی میدانند که برای ارشاد آنان مبعوث گشته است (و ما ارسلناک الاّ مبشراً و نذیراً)(9) و برنامه های خویش را از قرآن می گیرند که (لا یاتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه)(10) و قوانین و دستورهای پیامبر و قرآن را برنامه حیاتبخش زندگی خویش می دانند (یا ایها الذین آمنوا استجیبوا الله وللرسول اذا دعاکم لما یحییکم)(11) چنین مردمی طبعاً مبارز و ایثارگر و مجاهد و مقاوم و هدفدار و نیرومند خواهند بود که در راه پیشبرد هدف الهی خویش و دفاع از آرمان و عقیده تا سر حد شهادت استقامت خواهند کرد. لذا در قرآن جهاد در راه خدا متفرع بر ایمان شده است. لکن الرسول و الذین آمنوا معه جاهدوا باموالهم و انفسهم واولئک لهم الخیرات و اولئک هم المفلحون»(12).تومنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم»(13). قرآن مجید تکذیب خدا و رسول را یکی از عوامل تخلّف از جهاد میداند. و جاء المعذّرون من الاعراب لیئوذن لهم و قعد الذین کذبوا الله و رسوله سیصیب الذین کفروا منهم عذاب الیم» (14). بعلاوه ایمان به نبوّت در اطاعت از مقام رهبری نیز نقش مهمّی را ایفا میکند. وما ارسلنا من رسول الاّ لیطاع باذن الله»(15) ثم جائکم رسول مصدّق لما معکم لتومننّ به و تنصرنّه» (16).با مطالعه زندگی رسول خدا و تأثیر و نفوذ فوق العاده اش در مسلمین می توانیم نقش ایمان و اعتماد به رهبر را بیابیم.

 بخش سوّم : ایمان به معاد:

بعد از ایمان به توحید، ایمان به زندگی جاوید آخرت مهمترین اصول معارف اسلام میباشد. قرآن مجید روی این اصل تکیه نموده و در صدها آیه بدان اشاره شده است. همه پیامبران الهی برای تشویق مردم به نیکی و صلاح و تحذیر از طغیان و گناه از این اصل مهم استفاده کرده اند. ایمان به حیات اخروی زندگی انسان را هدفدار می سازد و از پوچ پنداری و بی هدفی رها می نماید. فکر انسان را از محیط تنگ و تاریک ماده و مادیات فراتر می برد و به حیات جاویدان و نورانی ووسیع جهان آخرت پرواز می دهد. و ما هذه الحیوة الدنیا الاّ لهو و لعب و انّ الدار الآخره لهی الحیوان لو کانوا یعلمون»(17) ایمان به حیات اخروی است که به جهاد و ایثار و فداکاری معنا و هدف می دهد و به مجاهدین فی سبیل الله صبر و استقامت و جرات و شجاعت می بخشد. آن چنان که در جبهه نبرد از هیچ نیروئی نهراسند و تا سر حد شهادت در قلع و قمع دشمن بکوشند. (ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون)(18). ایمان به معاد است که جبهه های جهاد را با صفا و نورانی و فرحبخش میگرداند.

پس بطور خلاصه می توان گفت که ایمان مهمترین عامل پیروزی مسلمین صدر اسلام و زیر بنای تمام تلاشها و کوششهای آنها بوده است. آن همه فداکاری و صبر و استقامت و جهاد آنها معلول ایمانشان می باشد. چون مومن واقعی بودند در انقلابشان پیروز شدند و پرچم نیرومند توحید را در جهان برافراشتند. ما آثار خارق العاده ایمان را هم اکنون در مبارزات ضد شرک و اسکتبار مردم مجاهد و مقاوم و شهید پرور ایران بالعیان مشاهده می کنیم. ایمان است که بآنها این همه نیرو و توان داده است که در برابر نیروهای استکبار شرق و غرب وعمالشان پایدار بمانند و صدها دشواری را تحمل کنند.

 اصل دوّم رهبری های رسول خدا (ص)

بعد از نیروی عظیم ایمان، رهبریهای مهم و بموقع رسول خدا بزرگترین عامل پیروزی انقلابیون صدر اسلام بود. اصل رهبری رسول الله و رهبری های آن جناب از قرآن ووحی آسمانی سرچشمه می گرفت یا ایها الذین آموا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»(19) لیکن مهم، استفاده به موقع و مناسب آن جناب بود متاسفانه در این فرصت کوتاه نمی توانیم جزئیات رهبریهای آن حضرت را بررسی کنیم لذا یک موضوع مهم را بررسی می کنیم سپس به جزئیاتی چند اشاره می نمائیم.

 امّت متحد و مستقل اسلامی:

بعد از ایمان مهمترین عاملی که می توانست به پیروزی مسلمین و به ثمر رسیدن اهداف الهی رسول خدا کمک کند تاسیس امت متحد و مستقل اسلامی بود. لذا رسول الله از آغاز بعثت به فکر آن بود و مقدماتش را فراهم میساخت. و در انجام این مهم دو کار لازم بود:

اول: ایجاد ارتباط و اتحاد و برادری در بین افراد امت.

دوم: حفظ استقلال و عدم وابستگی آن.

واین دو امر از قرآن سرچشمه می گرفت لیکن رسول الله مجری آن بود، و موفق شد. اول اتحاد :

برای انجام این مهمّ رسول الله ابتداً از نیروی ایمان پیروانش استفاده کرد و هدف واحدی را که مورد پذیرش همگان بود – یعنی تسلیم در برابر دستورات الهی و دفاع از دین اسلام و سعی و تلاش برای گسترش آن ومبارزه با طاغوتها – بآنان ارائه داد وهمه را برای انجام این وظیفه الهی بسیج کرد. وجه اتحاد را ایمان به خدای یگانه و رسالت خودش و ایمان به معاد و پذیرش اسلام قرار داد نه چیز دیگر. به جای پیمانهای اختلاف انگیز قبائلی و نژادی و زبانی و غیره پیمان اسلامی را عرضه کرد. و برای انجام این مهمّ از هر موقعیتی استفاده می کرد، تا اینکه پیمان رسمی را در عقبه با گروهی از تازه مسلمانان مدینه منعقد ساخت. بعد از هجرت به مدینه در بین مومنین مهاجر و انصار پیمان اخوت بست.

در همان آغاز در بین مسلمین بسیار مهمی منعقد ساخت که به فرازهائی از آن اشاره می شود : بسم الله الرحمن الرحیم هذا کتاب من محمد النبی بین المومنین و المسلمین من قریش و یثرب و من تبعهم لحق بهم و جاهد معهم : انّهم امة واحدة من دون الناس. و انّ المومنین المتقین علی من بغی منهم او ابتغی دسیعة او ظلم او اثم او عدوان او فساد بین المومنین و انّ ایدیهم علیه جمیعا و لو کان ولد احدهم. لا یقتل مومنا فی کافر و لا ینصر کافراً علی مومن و ان ذمة الله واحدة یجیر علیهم ادناهم وانّ المؤمنین بعضهم موالی بعض دون الناس وانّه من تبعنا من یهود انّ له النصر والاسوة غیر مظلومین و لا متناصرین علیهم و انّ سلم المؤمنین واحدة لا یسالم مؤمن دون مؤمن فی قتال فی سبیل الله الاّ علی سواء و عدل بینهم (20).

در این پیمان مهم و تاریخی نکات ارزنده وقابل استفاده ای وجود دارد که به سه مورد اشاره میشود :

نکته اول: امة واحدة را مؤمنین مجاهد باعتبار ایمان و جهاد معرفی میکند.

نکته دوم : بعد از جمله امة واحدة» جمله من دون الناس» آمده تا استقلال و عدم وابستگی آن را حفظ کند.

نکته سوم: اقلیّت یهود را جزء امّت واحده اسلامی قرار نداده لیکن حقوقشان را محترم شمرده که اگر پیرو ما باشند از آنان دفاع خواهیم کرد و در حمایت ما خواهند بود. سپس با راهنمائی قرآن تمام مؤمنین را برادر معرفی کرد. انّما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم»(21) و قال رسول الله صلّی الله علیه و آله المؤمن للمؤمن کالبنیان یشدّ بعضه بعضاً(22) و قال رسول الله (صلّی الله علیه و آله وسلم) المسلمون کرجل واحد ان اشتکی عینه اشتکی کله و ان اشتکی رأسه اشتکی کله(23) و قال رسول الله صلّی الله علیه و آله : من اصبح لا یهتمّ بامور المسلمین فلیس منهم و من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم. (24) رهبر بزرگ اسلام که باهمیّت و ضرورت وحدت امت اسلام کاملاً واقف بود در انجام این مهم تلاشهای زیاد کرد و با تأییدات الهی توفیق یافت. قرآن کریم از این موفقیت بزرگ یاد کرده میگوید هو الذی ایدّک بنصره و بالمؤمنین و الّف بین قلوبهم لو انفقت ما فی الارض جمیعا ما الفت بین قلوبهم و لکنّ الله الّف بینهم انّه عزیز حکیم»(25) واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرّقوا واذکروا نعمه الله علیکم اذ کنتم اعداءً فالّف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخواناً و کنتم علی شفا حفره من النار فانقذکم منها کذلک یبیّن الله لکم آیاته لعلکم تهتدون»(26) قرآن که تاسیس امه واحده را موفقیت آمیز میداند می فرماید: ان هذاه امتکم امة واحدة و انا ربّکم فاعبدون»(27) در این آیه به سه مرتبه از توحید اشاره می کند : توحید امت، توحید و ربوبیت، توحید در عبادت. و با یکدیگر بی ارتباط نیستند.

دوم استقلال:

رهبر کبیر انقلاب اسلام که طرح تأسیس امه واحده اسلام را ریخت به پیروی از دستوارت آسمانی قرآن استقلال و عدم وابستگی آن را نیز کاملاً رعایت می کرد. لذا انعقاد هر گونه پیمانی که مانع استقلال و باعث سلطه جوئی کفار بر مسلمین باشد ممنوع می باشد.و لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا» (28).یا ایّها الذین آمنوا لا تتخذوا عدویّ و عدوّکم اولیاء تلقون الیهم بالمودّه و قد کفروا بما جائکم من الحق» (29).یا ایها الذین آمنوا لا تتخذوا بطانة من دونکم لا یألونکم خبالاً ودّوا ما عنتّم قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفی صدورهم اکبر» (30).یا ایّها الذین آمنوا لا تتخذوا الکافرین اولیاء من دون المؤمنین اتریدون ان تجعلوا علیکم سلطاناً» (31).یا ایها الذین آمنوا لا تتّخذوا الذین اتّخذوا دینکم هزواً و لعباً من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم والکفار اولیاء واتّقوا الله ان کنتم مؤمنین» (32).یا ایها الذین آمنوا لا تتّخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض ومن یتوّلهم منکم فانّه منهم انّ الله لا یهدی القوم الکافرین» (33). الذین یتّخذون الکافرین اولیاء من دون المؤمین ایبتغون عندهم العزّة فانّ العزّة لله جمیعاً) (34).

از آیات فوق چند مطلب استفاده می شود:

1- هر نوع پیامی که نتیجه اش سلطه جوئی کفار و مشرکین و یهود و نصاری بر مسلمین باشد از نظر قرآن ممنوع و حرام است.

2- کفار و مشرکین چون اسلام را انکار دارند و آن را بمسخره میگیرند، طبعاً با مسلمین دشمنی دارند. مسلمین نباید به آنها اعتماد کنند و از دشمنی باطنی آنها غافل بمانند.

3- نتیجه موالات و دوستی با کفار سلطه دادن آنها بر امت اسلام است.

4- یهود و نصاری همواره دوست هستند و از یکدیگر حمایت میکنند. پس مسلمین نباید باظهار دوستی آنان اعتماد نمایند.

5- کسانیکه برای نیل به عزّت و قدرت، با کفار پیمان دوستی منعقد میسازند در اشتباهند زیرا عزت فقط مال خدا ست.

6- هر کس با کفار پیمان دوستی منعقد سازد جزء کفار محسوب می شود و مسلمان واقعی نیست. و درهمین رابطه در آیه دیگر دوستی با کفار را بطور کلی از مؤمنین نفی می کند و میگوید: لا تجد قوماً یؤمنون بالله و الیوم الآخر یوادّون من حادّ الله و رسوله لو کانوا آبائهم و ابنائهم و اخوانهم او عشیرتهم» (35).

از آیات مذکور بخوبی استفاده می شود که خداوند متعال نسبت به حفظ استقلال و عدم وابستگی امت اسلام کاملاً عنایت داشته و می خواسته که به عنوان امتی مستقل و نیرومند و متکی به نیروی ایمان در صحنه گیتی خودنمائی کند. و برای حفظ قدرت و استقلال خویش، در تحکیم وحدت بین خودشان و شدت عمل در برابر کفار بکوشند. محمد رسول الله و الذین معه اشدّاء علی الکفار رحماء بینهم» (36). قرآن فقط در یک مورد به مسلمین اجازه میدهد که بطور موقّت با کافر پیمان ببندند و آن در مورد ترس و تقیّه است. لا یتخذّ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین و من یفعل ذالک من الله فی شیء الاّ تتقّوا منهم تقاة و یحذّرکم الله نفسه و الی الله المصیر»(37). در این آیه ابتداء از موالات به کافر شدیداً نهی و تحذیر می کند آنگاه مورد ترس شدید و تقیّه را استثناء می کند و اجازه می دهد که در این مورد بطور موقت و تاکتیک، با بعضی کفار دوستی کند تا بدینوسیله از خطر مصون بماند و در تحکیم قدرت اسلامی و حفظ استقلال بکوشد.

در خاتمه تذکر این نکته لازم است که با اینکه مسلمین موظفند استقلال و عدم وابستگی خویش را همواره حفظ کنند و در برابر سلطه جوئی کفار شدت عمل نشان دهند، در صورتیکه احساس کردند که کفار قصد خیانت وسلطه جوئی ندارند می توانند با آنها همکاری و تعاون و حتی احسان و عمل بقسط داشته باشند. لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبرّوهم و تقسطوا الیهم انّ الله یحبّ المقسطین انما ینهاکم الله عن الذین قاتلوکم فی الدین و اخرجوکم من دیارکم ان تبرّوهم و تقسطوا الیهم انّ الله یحبّ المقسطین – انما ینهاکم الله عن الذین قاتلوکم فی الدین و اخرجوکم من دیارکم و ظاهروا علی اخراجکم ان تولّوهم و من یتولّهم فاولئک هم الظالمون» (38).

 پرورش افراد و بسیج نیروها:

رسول خدا تأسیس امّت مستقل اسلامی را در مکّه آغاز کرد. لیکن مسلمین در اثر ضعف نیرو از هر گونه اقدام حادی اجتناب می ورزیدند. رسول خدا و پیروانش به ترویج و توسعه اسلام و پرورش و تکثیر افراد مؤمن می پرداختند. در برابر اذیتها و شکنجه های دشمنان صبر می کردند و همچنان به تبلیغات خویش ادامه میدادند. عده ای هم برای حفظ جان خویش و صدور انقلاب و گسترش اسلام باشاره رسول خدا، شهر و خویشانشان را ترک کردند و به کشور حبشه هجرت نمودند. رسول خدا در این مدت، اسلام را بعنوان یک دین حیاتبخش و یک نظام منسجم، عقیدتی، عبادی، اخلاقی، ی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی، انتظامی، حقوقی به مسلمین معرفی می نمود که می تواند سعادت دنیا و آخرت پیروانش را تامین کند. نظام واحدی است که دنیا و آخرت را بهم در آمیخته حد و مرزی برای آنها قائل نیست. دین و برنامه واحدی است که بر طبق قانون فطرت تشریع شده است. فاقم وجهک للدین حنیفاً فطرة الله التی فطرالناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذالک الدین القیّم)(39). و هر کس در برابر دستورات الهی تسلیم باشد هدایت یافته است. و من یسلم وجهه الی الله و هو محسن فقد استمسک بالعروه الوثقی» (40). وبه مسلمین می فرمود: به حبل الله (دین خدا) تمسک جوئید تا به سعادت وحیات نائل گردید. و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقّوا» (41) یاایّها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم»(42) و برای گسترش دین و دفاع از آن آماده باشید.رسول خدا در مدتی که در مکه بود موفق شد تعدادی مسلمان مؤمن و نیرومند و فداکار تربیت کند که اسلام را بعنوان یک دین حیابخش وعزت آفرین بپذیرند و در برابر دستورات قرآن و پیامبر تسلیم باشند، و بعد از هجرت به مدینه تعدادشان زیادتر شد و با انعقاد پیمان اخوت در بین آنها، به عنوان یک امت متحد و نیرومند و مستقل و مؤمن رسماً اعلام موجودیت کردند و برای مبارزه با شرک و استکبار و برای دفاع از اسلام آماده گشتند. جهاد:

در اینجا بود که آیات جهاد بتدریج و در مراحل مختلف نازل گشت و این وظیفه سنگین را بر دوش مسلمین نهاد. از باب نمونه :یا ایّها النبی جاهد الکّفار و المنافقین واغلظ علیهم و مأواه جهنم و بئس المصیر» (43). انفروا خفافاً و ثقالاً و جاهدوا باموالکم و انفسکم فی سبیل الله ذالکم خیر لکم ان کنتم تعلمون» (44). الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئک هم الفائزون» (45). ان الله یحبّ الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانّهم بنیان مرصوص» (46). انّما المومنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فی سبیل الله اولئک هم الصادقون» (47). و قاتلوهم حتی لا ت فتنه و ی الدین کلّه لله فان انتهوا فان الله بما یعلمون بصیر» (48). ام حسبتم ان تدخلوا الجنة و لمّا یعلم الله الذّین جاهدوا منکم ویعلم الصابرین» (49). قل ان کان آبائکم و ابنائکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقترفتموها و تجارة تخشون کسادها و مساکن ترضونها احبّ الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربّصوا حتی یأتی الله بامره و الله لا یهدی القوم الفاسقین» (50). ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله المستضعفین من الرجال والولدان الذین یقولون ربّنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیاً واجعل لنا من لدنک نصیرا. الذین آمنوا یقاتلون فی سبیل الله و الذین کفروا یقاتلون فی سبیل الطاغوت فقاتلوا اولیاء الشیطان انّ کید الشیطان کان ضعیفاَ» (51).جهاد در لغت بمعنای کوشش است و در اصطلاح در مورد کوشش برای اعلاء کلمه توحید و گسترش اسلام و مبارزه با شرک و کفر و استکبار استعمال می شود. جهاد در راه خدا یکی از مهمترین فرائض اسلام است که قوام اصل دین و بقاء سایر فرائض بدان بستگی دارد. دهها آیه صدها حدیث در این باره صادر شده و در کتب فقه مورد بررسی قرارگرفته است. ما دراین فرصت کوتاه نمی توانیم این مساله مهم اسلامی را بررسی کنیم لیکن به نکاتی چند که ازآیات مذکور استفاده می شود اشاره می کنیم:

1- جهاد منحصر به جهاد مسلحانه فقط نیست بلکه هر کوششی که برای اعلاء کلمه توحید و دفاع از اسلام باشد جهاد است گرچه بوسیله زبان و دست و قلم یا کمکهای پشت جبهه و تأمین سلاح وسایر تدارکات لازم باشد. البته جهاد مسلحانه بهترین مصادیق میباشد.

2- هدف از جهاد اعلاء کلمه توحید و گسترش اسلام و برقرار ساختن حکومت قرآن در تمام ابعاد و مبارزه با شرک و طغیان و دفاع از استقلال مسلمین و بطور خلاصه فی سبیل الله است. نه کشور گشائی و تأمین منافع مادی و انتقامجوئی.

3- جهاد برای نجات مستضعفین و حمایت ازمحرومین که به خدا ایمان دارند واز او طلب ولّی و یاور می کنند، یعنی جهاد برای برقرار ساختن نظام عدالت اجتماعی و مبارزه با ستمگری نیز از مصادیق (فی سبیل الله) است و باید بهمین عنوان انجام بگیرد

4- انجام وظیفه جهاد از علائم ایمان است که بدینوسیله مؤمن حقیقی از غیر حقیقی شناخته میشود.

5- مؤمنین و حزب الله در راه خدا می جنگند و بدینوسیله شناخته میشوند و کفار برای طاغوتها و مستکبرین می جنگند وبدینوسیله شناخته میشوند.

6- کسانیکه در اثر علاقه به همسر و فرزند و پدر و مادر و اموال از شرکت در جهاد خودداری می نمایند باید منتظر عواقب سوء آن باشند (تسلط کفار و ذلت مسلمین).

7- کسانیکه در راه خدا جهاد می کنند بهر حال پیروز میگردند زیرا حیله های شیطانی دشمنان ضعیف است.

8- جهاد به عنوان یک واجب کفائی بر عمومی مسلمین واجب میباشد. و در این رابطه بسیج عمومی و با جمیع امکانات اعلام می شود تا بمقدار لازم نیرو و سایر خدمات و امکانات پشت جبهه را فراهم سازند.

نمونه هائی از رهبریهای رسول خدا در جهاد:

مسلمین جهاد را بعنوان یک فریضه الهی می شناختند و از نیروی ایمانشان سرچشمه می گرفت، که از عوامل مهم پیروزی بشمار می رود، در عین حال رهبریهای رسول الله نیز در این مورد نقش مهمی را ایفا میکرد که به نمونه هائی از آنها اشاره میشود:

1- به پیروی از قرآن جهاد را همواره به عنوان اعلاء کلمه توحید و دفاع از اسلام و با قید فی سبیل الله مطرح میساخت و بدینوسیله از نیروی ایمان مردم استفاده می نمود.

2- برای تحریص و ترغیب به جهاد از تذکر حیات جاویدان آخرت و زندگی خوش و زیبای آن و هم نشینی با اولیاء الهی سخن می گفت و بوسیله تحریک نیروی ایمان عشق به جهاد و شور شهادت را در آنان می دمید، انّ الله اشتری من المؤمنین اموالهم وانفسهم بانّ لهم الجنّه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعداً علیه حقاً فی التوارت و الانجیل و القرآن ومن اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذالک هو الفوز العظیم»(52) لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربّهم یرزقون» (53).

3- شخصیت ایمانی و اسلامی مسلمین را یادآور میشد و بدینوسیله روح عزّت و شرافت و بزرگی را درآنان تقویت مینمود تا شخصیت عظیم ایمانی خویش را بازیابند و در برابر شخصیتهای کاذب وباطل کفر و استکبار مقاوم باشند. ولله العزة ولرسوله و للمؤمنین و لکنّ المنافقین لا یعلمون » (54).و من کان یرید العزّة فلله العزّة جمیعاً» (55). ایبتغون عندهم العزة فانّ العزّة لله جمیعاً» (56). ولا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین» (57).و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلاً» (58).

4 – بوسیله تقویت نیروی ایمان با یاس و ترس مبارزه میکرد و توکل و اعتماد به نیروی لا یزال الهی را توصیه می فرمود:و من یتو کل علی الله فان الله عزیز حکیم » (59).یا ایها الذین آمنوا ان تنصروا الله ینصرکم و یثبّت اقدامکم » (60).ان ینصرکم الله فلا غالب لکم » (61). و کان حقا علینا نصر المومنین » (62). انا لننصر رسلنا والذین آمنوا فی الحیوة الدنیا » (63). قاتلوهم یعذبهم الله بایدیکم و یخزهم و ینصرکم علیه» (64).

5 – ایمان و پایداری را به عنوان مهمترین عامل پیروزی معرفی میکرد که می تواند عدم تعادل قوا و سایرکمبودها را جبران کرد. یا ایها النبی حرّض المومنین علی القتال ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا ماتین و ان یکن منکم ماة یغلبوا الفا من الذین کفروا بانهم قوم لا یفقهون» (65).و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین» (66)

 نتیجه سخن

چنانکه ملاحظه فرمودید مهمترین عامل پیروزی مسلمین صدر اسلام و زیر بنای تمام حرکتهای آنان. ایمان قوی آنها و رهبریهای رسول الله بود. ایمان بود که قبائل پراکنده را زیر پرچم توحید گرد آورد و بآنان استقلال و آزادی و قدرت داد. ایمان بود که آنان را به صف جهاد می کشید و به آنان صبر ومقاومت و دلاوری و عشق شهادت میداد. ایمان و جهاد بود که مسلمین را در جهان بصورت قدرتی بزرگ در آورد و به آن همه پیروزی نائل گردانید.

امّا از وقتی که ایمانشان به ضعف وسستی گرائبد واز حقیقت اسلام بیگانه شدند و بخش بزرگی از اسلام یعنی جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با طاغوتها و ستمگران را فراموش کردند، و اسلام را در مساجد ومعابد محبوس ساختند و عزّت را در پیوستن با دشمنان و بریدن از دوستان پنداشتند و به جای پرستش خدای یگانه اطاعت از طاغوتها و مستکبرین را برنامه خویش قرار دادند، و به جای تقویت امت اسلامی به اتحادیه های قومی وقبیله ای و نژادی و زبانی روی آوردند و به جای اتکاء به نیروی لایزال الهی به قدرتهای پوچ مستکبرین شرق یا غرب پناهنده شدند، از آن زمان دوران انحطاط و ذلتشان شروع شد تا بدین وضع اسفناک در آمدند. اکنون هم راه نجاتی جز این ندارند که به قرآن و واقعیت اصیل اسلام باز گردند و عمل به اسلام را در تمام ابعاد برنامه خویش قرار دهند. و با تقویت نیروی ایمان و استفاده از دستورات و سیره رسول خدا، انقلاب محمدی را دوباره تجدید کنند تا عظمت از دست داده خویش را دوباره باز یابند. و اگر بخواهند می توانند. یک نمونه کوچک : شما نمونه کوچکی از انقلاب عظیم محمدی را در انقلاب اسلامی ایران ورهبریهای امام خمینی که از قرآن و سنت الهام گرفته می توانید مطالعه کنید، من به عنوان یک ناظر می توانم به نمونه های کوچکی از رهبریهای امام اشاره کنیم :

1 – مبارزه با رژیم از آغاز به عنوان یک وظیفه شرعی و دفاع از اسلام و قرآن شروع شد. مانند تغییر تاریخ هجری به تاریخ شاهنشاهی، و حذف شرط اسلام در مورد وکلای انجمنهای ایالتی، و حذف قسم به الله. رهبر انقلاب در تمام دوران مبارزات سعی داشته که اسلامی بودن آن را حفظ کند.

2 – مبارزات با رهبری امام و همکاری جمعی از مدرسین و علماء و طلاب دین وائمه جماعت شروع شد. مساجد رسالت خویش را بازیافت و بصورت پایگاهی برای تقویت نیروی ایمان و نشر حقایق و معارف قرآن وافشاگری بر علیه طاغوت تبدیل شد.

3 ـ رهبر انقلاب و مدرسین و علماء و طلاب دین برای دفاع از اسلام، گفتند و نوشتند و مبارزه و افشاگری کردند و زندانی و تبعید شدند تا به قدرت و محبوبیت رسیدند نه اینکه برای شروع مبارزه به انتظار قدرت نشستند. هر چه فشار رژیم زیادتر میشد ماهیّت ضد اسلامی آن آشکارتر میگشت و در نتیجه نیروی ایمان مردم و احساس زیاد تر میشد و به محبوبیت رهبر انقلاب وسایر علمای مجاهد اضافه میشد، حتی مبارزه کردند تا مومنین بودجه مبارزه را تامین نمودند، نه اینکه ابتداء بودجه را تهیه کردند سپس مبارزات راشروع کردند.

4ـ مبارزات مسلحانه نبود بلکه بصورت اعتراض به اعمال ضد اسلامی رژیم وافشاگری بر علیه آن وبیان حقائق اسلام وبر پا ساختن تظاهرات عمومی و شعار نویسی بر دیوارها و اعتصابات عمومی و ایجاد انواع مزاحمتها برای رژیم و پخش اعلامیه ها و تراکتها آنقدر ادامه یافت تا افکار مردم کاملاً بیدار گشت و مبارزات کاملاً همگانی شد و حتی گروهی از قوای نظامی و انتظامی به صف ملت مبارز پیوست در آن هنگام سلاحهای ارتش بدست مسلمانان مجاهد افتاد و انقلاب بمرحله پیروزی نزدیک شد.

5-امام به پیروی از رهبریهای رسول الله،همیشه در اعلامیه ها و سخنرانیهایش سعی دارد که نیروی ایمان مردم را تقویت کند و بدینوسیله روح جهاد و عشق به شهادت را در آنان بر انگیزد.

6- امام بر قدرت ایمان بسیار تکیه دارد و آن را به عنوان مهمترین عامل پیروزی معرفی میکند و بهمین جهت همواره سعی دارد که مردم را به معارف و معنویات سوق دهد و روح ایمان و اخلاص و فداکاری و جرات و مقاومتشان را تقویت کند.

7- همواره سعی دارد شخصیت عظیم ایمانی مردم را احیا کند و با ترس و یأس و زبونی و خود باختگی مبارزه نماید. و روح عزت و شرافت و بزرگی اسلامی را که بوسیله تبلیغات استعمارگران از دست داده اند، دوباره بآنها باز گرداند. امام حتی درسخت ترین شرائط این روش را از دست نداده است.

8- برای ایجاد وحدت بین مردم، خط واحد وروشن و مسلّمی را، یعنی جهاد برای اجرای قوانین اسلام در تمام ابعاد، و مبارزه با شرک و کفر و استکبار، معرفی می کند و همه را بدین خط دعوت می کند.

9- با الهام از قرآن، مسلمین را امت واحده میداند که باید در برابر مستکبرین و کفار استقلال خویش را حفظ کنند، از مستکبرین شرق و غرب و عمالشان قطع امید کنند و به وحدت اسلامی و نیروی ایمان خودشان تکیه نمایند.

10- در اثر راهنمائیهای امام بخش مهمی از احکام و قوانین اسلام، از قبیل جهاد فی سبیل الله و شهادت در راه خدا، و مبارزه با شرک و استکبار، و حمایت از مستعضفین و محرومین، و کوشش برای اجرای کامل قوانین قرآن، و امربه معروف ونهی ازمنکر، که مدتهاست متروک گشته اند، دوباره به مسلمین بازگشت و بعنوان یک وظیفه الهی در آمد.

11- برای رسیدن باین هدف مقدس الهی، به پیروی از رسول خدا عموم مسلمین را بسیج کرد که هر کس در هر مقامی که هست وظیفه دارد بهر مقدار که توان دارد در این راه جهاد کند. و این است نمونه های کوچکی از رهبریهای امام که می تواند برای سایر مسلمین سودمند باشد.

پی نوشت ها

(1) شعراء 22.

(2) اعراف 127.

(3) نحل 36.

(4) یوسف 40.

(5) نساء 116.

(6) رعد 36.

(7) نساء  36.

(8) تاریخ طبری ج 2 ص 517.

(9) فرقان 56.

(10) فصلت 42.

(11) انفال 24.

(12) توبه 88.

(13) صف 11.

(14) توبه 90.

(15) نساء 59.

(16) آل عمران 81.

(17) عنکبوت 64.

(18) آل عمران / 169.

(19) نساء/ 59.

(20) سیره ابن هشام ج 2 ص 147.

(21) حجرات 10.



در تفاسیر قرآن، عناوینی از ویژگی‌های علما ذکر شده که در کلام الهی بر آن صفات مثبت سازنده تأکید شده است.
زمان تقریبی مطالعه : 5 دقیقه
قرآن

بررسی آیات قرآن و شرح آن‌ها در تفاسیر، برخی از ویژگی‌های یک عالم شایسته احترام را به انسان معرفی می‌کند. بخشی از شروح تفاسیر حول این موضوع در قسمت زیر ارائه می‌شود:

انجام وظیفه و خداترسی

۳۹ احزاب
الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ»‏ آن کسانى که پیام‌هاى خدا را می‌رسانند به مردمى که مبعوث بر آن‌ها شده و آن را کتمان نمی‌کنند.
وَ یَخْشَوْنَهُ‏» یعنى می‌ترسند از خدا در ترک آنچه خدا بر آن‌ها واجب کرده است.
وَ لا یَخْشَوْنَ أَحَداً» و نمی‌ترسند از غیرخدا در آنچه که متعلّق به رسالت و تبلیغ است. این آیه دلالت دارد بر اینکه برای پیامبران(ع) در تبلیغ رسالتشان تقیّه جایز نیست.

نترسیدن از غیر حق

وَ کَفى‏ بِاللَّهِ حَسِیباً» حسیبا یعنى محاسبا؛ خدا براى محاسب بودن و به حساب آوردن اعمال کوچک و بزرگ انسان‌ها کافى است. پس واجب است که از او خشیت داشته و از غیر او دچار خشیت نشوید.
إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» این جمله توضیح می‌دهد چگونه و چه کسانى از این آیات عبرت می ‌گیرند. این آیات اثر خود را که ایمان حقیقى به خدا و خشیت از او به تمام معناى کلمه است، تنها بر علما می‌گذارد، نه جهال.
در سابق هم گذشت که انذار تنها در علما نتیجه بخش است چون در جایی فرمود: إِنَّما تُنْذِرُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ» پس در حقیقت آیه مورد بحث روشن می‌‏سازد که خشیت به معنى حقیقى کلمه، تنها در علما یافت می‌شود.

علم عملی و توحیدی

مراد ازعلما، علماى باللَّه است؛ یعنى کسانى که خداى سبحان را به اسماء و صفات و افعالش می‌‏شناسند؛ شناسایى تامى که دل‌هایشان به وسیله آن آرامش می‌‏یابد و لکه‌هاى شک و دو دلى از نفوس آنان زایل گشته و آثار آن در اعمالشان هویدا می‌‏گردد و فعلشان تصدیق قولشان می‌شود. مراد از خشیت در چنین زمینه‌اى، همان خشیت حقیقى است که به دنبالش خشوع باطنى و خضوع در ظاهر پیدا می‌شود. این آن معنایى است که از سیاق آیه برمی‌آید.

مشمول پشتوانه و هدایت الهی

آیه ۵۴ سوره حج
خدا این مؤمنان آگاه و حق‌طلب را در این مسیر پرخطر تنها نمی‌گذارد بلکه افرادى را که ایمان آوردند، به سوى صراط مستقیم هدایت می‌کند وَ إِنَّ اللَّهَ لَهادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ‏».
سوره اسرا آیات ۱۰۷ تا ۱۰۹
وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ» تا آن‌ها که به خدا و توحید و حکمتش علم دارند، بدانند که قرآن حق است و قابل تغییر و تبدیل و زیاد و کم نیست.
فَیُؤْمِنُوا بِهِ‏» تا ایمان آن‌ها استوار بماند و به قولى یعنى بر ایمان آن‌ها افزوده شود.
فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ‏» و بر اثر قوت ایمان، در پیشگاه قرآن خشوع و تواضع پیدا کنند.
وَ إِنَّ اللَّهَ لَهادِ الَّذِینَ آمَنُوا إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ‏» خدا مردم مؤمن را به راهى روشن و بی‌پیچ و خم هدایت می‌کند. منظور این است که آن‌ها را بر دین حق استوار می‌دارد. برخى گویند یعنى آن‌ها را به سبب ایمان به راه بهشت هدایت می‌کند.

حق‌پذیری پیش از علم

مراد ازالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ» کسانی هستند که قبل از نزول قرآن، خدا و آیات او را می‌شناختند؛ چه از یهود و چه از نصارى و چه از غیر ایشان. بنا بر این هیچ جهتى ندارد که ما آن را به طائفه معینى اختصاص دهیم.
مگر آنکه کسى بگوید از سیاق استفاده می‌شود که مقصود از آن، علماى اهل حقند که دینشان منسوخ نشده باشد و چنین کسانى منحصراً علماى مسیحیت خواهند بود چون قبل از نزول قرآن دین غیر منسوخ همان نصرانیت بود و منظور از علماى ایشان آن‌هایند که از دین خدا روى برنگردانده و آن را دستخوش تحریف نکردند.
به هر حال مقصود از اینکه فرمود قبل از آن علم داده شدند، این است که براى فهم کلمه حق و قبول آن مستعد شدند چون مجهز به فهم حقیقت معناى حق گشته بودند؛ در نتیجه حق بودن قرآن کریم هم در دل هاى ایشان ایجاد خضوع بیشترى کرده است.

اهل عبادت و مناجات هستند

یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً» کلمه اذقان جمع ذقن به معناى چانه است که محل اجتماع دو طرف صورت است و خرور کردن ذقن به معناى به خاک افتادن براى سجده است و کلمه سجدا» نیز همین معنا را بیان می‌‏کند.

بدون تعصب به دنبال مشترکات سازنده

سوره آل عمران آیه ۶۴
قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ‏» سواء به معنى مساوى و برابر است‏. آمدن به سوى کلمه، به معنى اتّفاق در سخن و عمل است. یعنى اى اهل کتاب بیائید به‌ هدفى و مقصدى که فائده آن برای همه برابر و یکسان است و تبعیضى در آن نیست و نمی‌توانید بگوئید این پیشنهاد فقط به سود یک طرف و یا عدّه‏‌اى است. در مقام پرستش و بندگى، فقط خدا را پرستش کنیم و شریکى بر او قائل نشویم و در مقام فرمانبرى و اطاعت فقط از دستورهاى خدا اطاعت کنیم و جز خدا اربابى و قانون‌گذارى نداشته باشیم.

علم علما سبب رشد و اصلاح

۶۶ سوره کهف
قالَ لَهُ مُوسى‏ هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلى‏ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدا»
به دنبال معلمى باشد که هدایتگر است و مطالبى می ‏گوید که به صلاح او و عامل رشد اوست.

منابع
ترجمه تفسیر مجمع البیان ج‏۲۰ ص۱۳۱
ترجمه تفسیر مجمع البیان ج‏۱۷ ص۸
ترجمه تفسیر المیزان ج‏۱۶ ص۴۸۶
ترجمه تفسیر المیزان ج‏۱۷ ص۵۹
ترجمه تفسیر المیزان ج ۱۷ ص۶۰
تفسیر نمونه ج‏۱۴ ص۱۳۹
ترجمه تفسیر المیزان ج‏۱۳ ص۳۰۷
تفسیر احسن الحدیث ج‏۲ ص۱۰۴
تفسیر قرآن مهر ج‏۱۲ ص


خدای سبحان نعمتهای بی شماری را بر آدمیان در طول تاریخ حیاتش ارزانی نموده است ; اما از میان همه نعمتهایش دو هدیه بزرگ است که ویژگی خاص دارند و آن دو را حجت و دلیل و راهنمای آدمیان برای رسیدن به کمالاتش قرار داد .
زمان تقریبی مطالعه : 40 دقیقه
 
قرآن و عقل

چکیده

تبیین قرآنی عقل موضوع مقاله حاضر است و در این زمینه منابع تعقل و تفکر و تدبر از دیدگاه قرآن مورد بازشناسی قرار گرفته و جهت بازیابی رابطه قرآن و عقل، زمینه های لازم برای رسیدن عقل به مفاهیم و معارف بلند قرآنی برشمرده شده و حدود معرفتی آن معین گردیده است . آنگاه ثابت شده است که عقل و قرآن به منزله دو بال برای پرواز آدمیان به سوی کمالات معنوی و قرب الهی، همان غایت قصوای فلسفه آفرینش اند .

1 . مقدمه

خدای سبحان نعمتهای بی شماری را بر آدمیان در طول تاریخ حیاتش ارزانی نموده است ; اما از میان همه نعمتهایش دو هدیه بزرگ است که ویژگی خاص دارند و آن دو را حجت و دلیل و راهنمای آدمیان برای رسیدن به کمالاتش قرار داد .
یکی از آن دو پیامبر صلی الله علیه و آله است که وقتی خداوند او را مبعوث کرد فرمود:
لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة [. . . . آل عمران / 164] ; خداوند وقتی در میان مؤمنین از بین خودشان رسولی را برانگیخت که آیاتش را بر آنها تلاوت نماید و آنها را تزکیه نماید و به آنها کتاب و حکمت بیاموزد . . . نعمت بزرگی بخشیده است .
دیگری عقل است که خداوند وقتی به آدمیان آن را ارزانی داشت فرمود:
لقد کرمنا بنی آدم . . . و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا [اسراء / 70] ; ما بنی آدم را کرامت بخشیدیم . . . و بر بسیاری از آفریده هایمان برتری داده ایم .
مراد از این فضیلتی که در این آیه به آن اشاره شده، عقل است ; چنان که علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می فرماید:
چیزی که بنی آدم را از غیر خودش ممتاز کرد، همان عقل است.
در اهمیت عقل همین بس است که خداوند به واسطه آن به او شایستگی تعقل در آیاتش را ارزانی نموده است [یوسف / 3 و زخرف / 3] و انبیا را که محبوب ترین بندگانش نزد او هستند، از میان عاقل ترین انسان ها برانگیخت و از آنان پیمان گرفت تا در جهت تکامل عقلی امتش بکوشند .  چنان که امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید:
فبعث فیهم رسله . . . یثیروا لهم دفائن العقول  خدای سبحان در میان آدمیان رسولانش را مبعوث فرمود تا گنجینه های دفن شده در عمق جانشان را از زیر ابرهای اوهام و پرده های خیال هویدا نماید و اسرار کائنات را با نورهای معرفت عقل آشکار نموده و به قله یقین به صانع موجودات برساند .

پس بی جهت نیست که خدای سبحان در قرآن مکرمش بیش از 48 بار به تعقل و بیش از 17 بار به تفکر دعوت نموده و بارها صاحبان خرد را با عنوان زیبای اولوالالباب ستوده است و شایسته بشارت خویش نموده است ; چنان که می فرماید:
فبشر عبادالذین یستمعون القول و یتبعون احسنه اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولوالالباب [زمر / 18] ; ای پیامبر به آن دسته از بندگانم که سخنها را می شنوند و از بهترین آنها پیروی می کنند، بشارت بده که آنها کسانی هستند که خدا هدایتشان نموده و آنها خردمندند .
نیز بی جهت نیست که خداوند خطاب به عقل می فرماید: و عزتی و جلالی ما خلقت خلقا هو احب الی منک به عزت و جلالم سوگند که هیچ موجودی محبوب تر از تو نیافریده ام .

2 . شناخت عقل

برای شناخت عقل لازم است ابتدا معنای عقل سپس کلمات هم خانواده عقل را بشناسیم .

1- 2 . معناشناسی عقل

با عنایت به اینکه قرآن به لسان عربی مبین نازل شده است، پس باید از اهل زبان جویا شد که آنها از این کلمه چه چیزی قصد می کنند، سپس دیدگاه قرآن شناسان را بررسی کرد تا به مقصود قرآن رسید .
الف . عقل در لغت: عقل لفظی عربی است و معادل فارسی آن خرد، اندیشه و گاه هوش آمده است. جوهری آن را معادل حجر و نهی آورده و می افزاید:
عقل در اصل به معنای بستن و نگه داشتن شتر است و گاه به معنای دیه بکار رفته است ; چون شتر به جای دیه مقتول نگه داری می شده است.
در دعای صباح که منسوب به علی علیه السلام است، این کلمه به معنای بستن و گره زدن به کار رفته است: الهی هذه ازمة نفسی عقلتها بعقال مشیتک معبودا زمام نفس خویش را به پای بند مشیت تو بستم .
اما بیشتر به معنای قوه ادراک و فهم اشیاء بروجه حقیقی آن آمده است ; چنان که در عرب وقتی گفته می شود عقل (عقل) عقلا: یعنی اشیاء را به صورت حقیقی اش درک کرد و عقل الغلام ; یعنی نوجوان درک و تشخیص پیدا کرد و ما فعلت هذا مذ عقلت ; یعنی از زمانی که درک و تشخیص پیدا کردم، چنین کاری نکردم .
ب . عقل نزد مترجمان و مفسران قرآن: راغب اصفهانی می نویسد:
عقل به قوه ای گفته می شود که آدمی به وسیله آن می تواند علم پیدا کند و به علمی هم که انسان با این قوه بدست می آورد، عقل گفته می شود و می افزاید: هر جا خداوند کفار را به نداشتن عقل منسوب کرده است، اشاره به معنای دوم دارد ; مثل: مثل الذین کفروا . . . فهم لا یعقلون ; و هرجا از بنده رفع تکلیف کرده است، در اشاره به معنای اول است.
علامه طباطبایی ذیل آیه کریمه کذلک یبین الله لکم آیاته لعلکم تعقلون [بقره / 242] به تفصیل در این باره سخن گفته که چکیده آن چنین است:
اصل در معنای عقل بستن و نگه داشتن است و این مناسب است با ادراکی که انسان بر آن دل می بندد و قوه ای که با آن درک می کند عقل نامیده می شود و همچنین قوه ای که به واسطه آن خیر و شر، و حق و باطل را از یکدیگر تشخیص می دهد عقل نام دارد و مقابل آن جنون و سفه و حمق و جهل است که هرکدام به اعتباری استعمال می شود . استعمال لفظ عقل بر ادراک از این جهت است که در ادراک دل بستن به تصدیق وجود دارد و خدا تشخیص حق و باطل را در علوم نظری و خیر و شر و نفع و ضرر را در علوم عملی در فطرت انسان نهاده است . . . ; اما اگر مغلوب قوای دیگر شد و از صراط حق منحرف گردید در حقیقت دیگر عقل نیست . پس قرآن عقل را نیرویی می داند که انسان در امور دینی از آن منتفع می شود و او را به معارف حقیقی و اعمال شایسته رهبری می کند و در صورتی که از این مجری منحرف گردد، دیگر عقل نامیده نمی شود، گرچه در امور دنیوی به کار آید و نفع و ضرر را در امور دنیایی تشخیص دهد . در سوره ملک می فرماید: و قالوا لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر [ملک / 10] ;کفار در روز قیامت گویند: اگر گوش شنوا داشتیم یا اهل ادراک و تعقل بودیم، امروز در زمره اهل آتش نبودیم و در سوره حج می فرماید: افلم یسیروا فی الارض فت لهم قلوب یعقلون بها او آذان یسمعون بها فانها لا تعمی الابصار و لکن تعمی القلوب التی فی الصدور [حج / 46] ; آیا در زمین سیر نمی کنند تا شاید قلبی برایشان باشد که با آن حق را درک کنند یا گوشی باشد که حقیقت را بشنود . اما اینها چشمهایشان نابیناست ; بلکه دیده دلهایشان کور است که نه حق را می یابند و نه پند می پذیرند .
عقل در این آیات به معنای علمی است که انسان به آن دست می یابد و لفظ سمع به معنای ادراکی است که آدمی به کمک دیگری از آن بهره مند می شود، به شرط اینکه از فطرت سالمی برخوردار باشد.
این نکته را باید اضافه کنیم که گاهی عقل در قرآن به معنای مطلق فهمیدن و دانستن حقیقت چیزی به کار رفته است ; چنان که در مورد یهودیان می فرماید: . . . قد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرمونه من بعد ما عقلوه [. . . بقره / 75] گروهی از یهودیان کلام خدا را می شنیدند ; سپس آنرا تحریف می کردند، بعد از آنکه حقیقت را فهمیده و شکی در آن نداشتند .
در تفسیر الدقائق آمده است: عقلوه »: یعنی ; بعد از آنکه حقیقت را فهمیدند و شکی در آن نداشتند .

2- 2 . کلمات هم خانواده عقل در قرآن

عقل در لسان قرآن به اعتباری نهیه، به اعتباری حجر، به اعتباری قلب و به اعتباری لب نامیده شده است .
الف . نهیه: عقل از آن جهت نهیه نامیده شده که بازدارنده انسان از ارتکاب قبایح است . جوهری یکی از معادل های عقل را نهیه ذکر کرده و در معنای آن می نویسد: نهیه مفرد نهی، و نهی به معنای عقول است ; چون از قبیح نهی می کند. راغب اصفهانی نیز همین معنا را برگزیده است .
قرآن کریم می فرماید: ان فی ذلک لایات لاولی النهی [طه / 54] ; در این کار [که خداوند زمین را مهد شما قرار داد و از آسمان آبی فرستاد که نباتات گوناگون برویند و] . . . نشانه هایی [از عظمت خدا] برای صاحبان عقل است .
ب . حجر: عقل را به اعتبار نگه دارندگی آن حجر گویند . به عبارت دیگر عقل را ازآن جهت حجر گویند که انسان را از جابت خواسته های نفسانی اش باز می دارد . قرآن کریم می فرماید: هل فی ذلک قسم لذی حجر [فجر / 5] ; آیا برای خردمند در این سوگندی است!
ج . لب: یکی دیگر از تعابیری که در قرآن به معنای عقل به کار رفته است، کلمه لب است که غالبا به صورت جمع و با ترکیب اولوالالباب آمده است . جوهری در صحاح می نویسد:
خالص هر چیز را لب آن گویند ; چنان که عرب مغز گردو را لب الجوز و مغز بادام را لب اللوز خوانند .
راغب اصفهانی نیز می نویسد:
لب عقل خالص از آلودگی ها و آمیختگی ها را گویند و گفته شده که لب عقل پاک و رشد یافته است ; پس هر لبی عقل است ; اما هر عقلی لب نیست ; به همین رو خدای تعالی فهم برخی از احکام را ویژه اولوالالباب شمرده است .
همچنین قرآن کریم کسانی را که از فضل و رحمت خاصه خداوند برخوردار شده و به حکمت الهی دست یافتند، به دریافت خیر کثیر مژده می دهد ; چنان که می فرماید: یؤتی الحکمة من یشاء و من یؤت الحکمة فقد اوتی خیرا کثیرا و ما یذکر الا اولوالالباب [بقره / 269] ; خداوند هرکه را بخواهد، حکمت می بخشد و کسی را حکمت بخشد، به او خیر فراوانی عطا کرده است ; اما این سخن را تنها صاحبان خردناب می فهمند .
نتیجه اینکه رابطه عقل و لب رابطه عام و خاص است . اولوالالباب کسانی هستند که با بهره گیری کامل از عقل فطری و نیالودن آن به اوهام نفسانی و تفکر در آیات الهی شایستگی دست یابی به حکمت الهی را کسب نموده و به مقام والای اولوالالباب صعود می کنند . به طور کلی قرآن کریم در 17 آیه از خردمندان یاد نموده است . گاه آنها را مخاطب قرار داده  و گاه پندپذیری را ویژه آنان شمرده است  . و بالاخره آنها را به خاطر سخن سنج بودنشان به هدایت یابی مژده داده است . 
د . قلب: یکی دیگر از کلماتی که گاهی در قرآن به معنای عقل به کار رفته، قلب است ; چنان که قران کریم می فرماید: افلم یسیروا فی الارض فت لهم قلوب یعقلون بها [. . . حج / 46] ; آیا در زمین سیر نکردند، پس قلبهایی داشته باشند که با آن تعقل کنند . . .
به تعبیر قرآن مرکز تعقل انسان قلب اوست . به همین رو امام هفتم علیه السلام در تفسیر قلب در آیه شریفه ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب [ق / 37] فرمود: قلب یعنی عقل. پس رابطه عقل و قلب را این گونه می توان تصور کرد که عقل قوه دریافت معارف عقلی و تصرف در مفاهیم و تدبر و تفکر در آیات آفاقی و انفسی است و قلب مرکز و فرودگاه این دریافت هاست . عقل تحصیل علم و حکمت می کند و قلب از این حکمتها و علوم حقیقی اثر می پذیرد .
چنان که صدرالمتالهین می فرماید:
وقتی عقل معقولاتی را دریافت، قلب عظمت و جلال خداوند را می یابد و وقتی علم به خدا و روز قیامت حاصل شد، خشیت خدا در قلب ایجاد می گردد ; چون خدای تعالی فرمود: تنها دانشمندان از خدا می ترسند .
بررسی کلمات مذکور در قرآن نشان می دهد که عقل در قرآن کریم به اعتبارات مختلف به نامهای گوناگون خوانده شده است و آن به جهت تناسب محتوا و لفظ است که خود از معجزات لفظی قرآن به شمار می رود .

3 . جایگاه معرفتی عقل از دیدگاه قرآن

با توجه به آنچه که در باب معناشناسی عقل آورده ایم، آشکار می شود که عقل بیشتر به نیرویی اطلاق می شود که خدای سبحان به عنوان حجت درونی  به انسان بخشیده است تا از آن برای تدبر و تفکر و تعقل و تعلم و تفقه و تامل در آیات آفاق و انفس و آیات تکوینی و تدوینی به منظور تمییز حق و باطل در علوم نظری و صلاح و فساد و خیر و شر و نفع و ضرر در امور عملی زندگی به کار گیرد تا به معارف حقیقی و ایمان و اعمال صالح رهبری شود . پس توجه قرآن بیشتر به جنبه معرفتی عقل است و برای آن جایگاه ویژه ای قائل است . حال اگر از این دیدگاه در آیات قرآن تامل نماییم، به چند دسته از آیات برخورد می کنیم:

1- 3 . تمجید از خردمندان

آیاتی از قرآن به تحسین و تمجید خردمندان و اهل تعقل و تفکر و تعلیم و تعلم می پردازد تا با الگوسازی مناسب، سایر انسانها به ویژه مؤمنان را تشویق و تحریض به تعقل نماید ; مثل آیاتی که در مورد اولوالالباب و اهل تعقل و تفکر و . . . آمده است . راجع به اولوالالباب می فرماید: ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لایات لاولی الالباب الذین یذکرون الله قیاما و قعودا و علی جنوبهم و یتفکرون فی خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذاباطلا فقنا عذاب النار . . . . ربنا فاغفرلنا ذنوبنا و کفر عنا سیئاتنا و توفنا مع الابرار ربنا و اتنا ما وعدتنا علی رسلک و لاتخ یوم القیامة . . . فاستجاب لهم ربهم [. . . آل عمران / 191- 195] ; در خلقت آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز نشانه هایی برای خردمندان است ; همان هایی که ایستاده و نشسته و وقت خفتن خدا را یاد می کنند و در خلقت آسمان ها و زمین تفکر نموده، می گویند: پروردگارا اینها را بیهوده نیافریدی و پاک و منزهی ; پس [به لطف خویش] ما را از عذاب [جهنم] حفظ کن، پروردگارا گناهان ما را بیامرز و بدیهای ما را بپوشان و ما را با نیکان بمیران! پروردگارا آنچه را به رسولانت وعده داده ای، به ما هم عطا کن و ما را روز قیامت خوار مگردان . آنگاه خدای سبحان دعایشان را اجابت فرماید .
از این آیات استنباط می گردد که خردمندان جایگاه بلندی در نزد خدای سبحان دارند تا بدانجا که خداوند آنها را مستجاب الدعوة دانسته است و این مقام والایی است که خداوند به عنوان پاداش توجه همیشگی شان به خداوند یعنی ذاکر و فکور بودنشان به آنها عطا کرده است . همچنین در مورد اصل تعقل آمده است: و سخرلکم اللیل والنهار و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره ان فی ذلک لایات لقوم یعقلون شب و روز، خورشید و ماه را مسخر شما ساخت و ستارگان آسمان مسخر فرمان اویند و در این کار نشانه های قدرت خدا برای خردمندان هویداست .

این آیه و آیه های نظیر آن که با عبارت لقوم یعقلون ختم می شوند، بر منزلت عاقلان در نزد خدای سبحان دلالت داشته و بیانگر این معناست که اینان با تعقل در مظاهر هستی به معرفت مبدا هستی نایل می آیند .

2- 3 . دعوت به تعقل

برخی از آیات قرآن به طور مستقیم دعوت به تعقل می کند . این آیات غالبا با لعلکم تعقلون و گاهی با ان کنتم تعقلون پایان می پذیرند . برخی به بیان آثار تکوینی خدای سبحان و برخی به بیان آثار تشریعی خدای سبحان می پردازند تا آدمیان با تعقل در این آیات به معرفت هایی که لازمه حیات انسانی و کمال معنوی آنهاست دست یابند .

3- 3 . سرزنش بی اعتنایان به عقل

پاره ای از آیات قرآن بی اعتنایی به عقل را سرزنش می کند تا مؤمنان و همه آنهایی که خداوند به آنها نعمت عقل ارزانی داشته به خود آیند و در آیات کتاب تکوینی  و آیات کتاب تدوینی (قرآن) تعقل نمایند و به معرفتی که مقدمه خشیت خدا و عمل صالح باشد برسند ; چنان که می فرماید: اتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم و انتم تتلون الکتاب افلا تعقلون [بقره / 44] ; چگونه شما که مردم را به نیکی دعوت می کنید خودتان را فراموش می کنید، در صورتی که شما کتاب خدا را می خوانید . پس چرا در آن تعقل نمی کنید؟ !
با بررسی این کتاب هدایت به دهها آیه برخورد می کنیم که با افلا تعقلون یا افلا تتفکرون انسان ها را به تعقل و تفکر دعوت نموده و بی اعتنایی به آن را نکوهش می کند . چرا که مبدا هر کمال و سعادت و معرفتی تعقل و تفکر است .

4- 3 . پست شمردن دوری از تعقل

آیاتی تعقل نکردن را مستم پلیدی دانسته (10) و کسانی را که همچون کوران و کران از کنار آیات الهی می گذرند و در آنها تدبر و تعقل نمی کنند، بدترین جنبنده ها خوانده است [. انفال / 22] و حتی از حیوانات گمراه تر می داند: ام تحسب ان اکثرهم یسمعون اویعقلون ان هم الا کالانعام بل هم اضل سبیلا [فرقان / 44] ; می پنداری که بیشتر اینها گوش شنوا دارند یا اهل تعقل هستند . چنین نیست، اینها چون چارپایان بلکه گمراه ترند .
آیات مذکور و نیز آیاتی که در آنها به تفکر در آیات الهی دعوت شده است بیان کننده این حقیقت است که قرآن کریم عقل را به عنوان یکی از ابزارهای مهم معرفت الهی و تفکر و تعقل را لازمه شناخت و پیمودن راه کمال می داند .
در اینجا لازم است به این مساله بپردازیم که قرآن کریم ما را به تعقل و تفکر در چه اموری دعوت می کند .

4 . منابع تعقل و تفکر از دیدگاه قرآن

قرآن کریم منابع و موضوعات فراوانی را برای اندیشیدن در آن پیش روی انسان قرار می دهد که به برخی از آنها در سطور گذشته اشاره نمودیم . در اینجا نیز به جهت اهمیت مطلب نظری بر آنها می افکنیم:

1- 4 . آیات آفاقی

خدای سبحان آسمان و زمین، دریا و خشکی، شب و روز، باد و باران، خورشید و ماه و ستارگان، باغ و بستان و . . . را موضوع تعقل و تفکر می داند که ذکر همه آنها در این مختصر نمی گنجد و تنها به یک آیه اشاره می شود: ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف الیل و النهار و الفلک التی تجری فی البحر بما ینفع الناس و ما انزل من السماء من ماء فاحیی به الارض بعد موتها و بث فیها من کل دابة و تصریف الریاح و السحاب المسخر بین السماء و الارض لایات لقوم یعقلون [بقره / 164] ; در خلقت آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز و کشتی هایی که برای انتفاع مردم در دریاها در حرکتند و بارانی که خدا از آسمان نازل کرده و زمین مرده را با آن حیات بخشید و سبز و خرم گردانید و پراکندن انواع حیوانات در زمین و در وزیدن بادها و در ابرهایی که بین آسمان و زمین مسخر شمایند، نشانه های روشنی [بر وحدت صانع هستی و علم و قدرت و رحمت او] برای اهل تعقل است .

2- 4 . آیات انفسی

یکی دیگر از منابع مهم تعقل و تفکر خود انسان است ; چنان که خدای سبحان می فرماید: هوالذی خلقکم من تراب ثم من نطفة ثم من علقة ثم یخرجکم طفلا ثم لتبلغوا اشد کم ثم لتوا شیوخا و منکم من یتوفی من قبل و لتبلغوا اجلا مسمی و لعلکم تعقلون [مؤمن / 67] ; او خدایی است که شما را از خاک، سپس از نطفه و آنگاه از علقه آفرید ; سپس به صورت طفلی [از شکم مادرانتان] بیرون آورد ; زان پس شما را به نهایت درجه نیرومندیتان (جوانی) رسانید ; بعد از آن نیز شما را حیات بخشید تا به مرحله پیری و سپس به اجل حتمی برسید [. البته] برخی از شما قبل از آن وفات می کنید و اینچنین کردیم به امید اینکه شما تعقل کنید .

3- 4 . تاریخ

یکی دیگر از چیزهایی که خدای سبحان منبع تفکر و تعقل و عبرت آموزی آدمی قرار داده است، تاریخ اقوام گذشته است ; چنان که در سوره عنکبوت بعد از بیان جرائم اجتماعی قوم لوط و هلاکتشان به دست ملائکه می فرماید: و لقد ترکنا منها آیة بینة لقوم یعقلون [عنکبوت / 35] ; ما از دیار لوط آثار خرابی و نابودی برجای گذاشتیم تا آیتی روشن برای عبرت عاقلان باشد [که در سرنوشت آنان بیندیشند و عبرت آموزند].
در سوره یوسف نیز می فرماید: افلم یسیروا فی الارض فینظروا کیف کان عاقبة الذین من قبلهم ولدار الاخرة خیر للذین اتقوا افلا تعقلون [یوسف / 109] ; آیا این مردم در زمین سیر نمی کنند تا سرنوشت پیشینیان را ببینند؟ و شما مؤمنان اگر تعقل کنید [به خوبی می فهمید که] سرای آخرت بر اهل تقوا بسیار نیکوتر است .
در همین سوره در آیه بعد به سرنوشت بد مجرمین اشاره کرده و در ادامه می فرماید: لقد کان فی قصصهم عبرة لاولی الالباب [یوسف / 110] ; در حکایت اقوام گذشته برای خردمندان عبرت کامل خواهد بود .

4- 4 . قرآن

یکی از منابع و موضوعات مهمی که موضوع تفکر و تعقل و تدبر و تفقه شمرده شده خود قرآن کریم است . خدای سبحان گاه ما را به تفکر در مظاهر هستی و گاه به تفکر و تدبر در خود قرآن کریم دعوت می کند . همان گونه که در صدر کلام اشاره کردیم خدای سبحان گاه می فرماید: ما قرآن را به زبان عربی فرستادیم تا شما تعقل کنید [یوسف / 3] و همین معنا را با بیانی دیگر در سوره زخرف تاکید می کند [زخرف / 3] و گاه کسانی را که به مرض نفاق گرفتارند سرزنش نموده می فرماید: افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها [محمد / 24] ; چرا اینان در قرآن تدبر و اندیشه نمی کنند؟ آیا بر دلهاشان قفل زده شده است [که قرآن در خانه دلشان نفوذ نمی کند] ؟
از سوی نبی گرامی اسلام و ائمه هدی علیهم السلام در مورد تدبر در قرآن و خواندن قرآن از روی فکر و دقت نظر تاکید فراوانی شده است . رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: ان هذاالقرآن فیه منارالهدی و مصابیح الدجی فلیجل جال بصره و یفتح للضیاء نظره فان التفکر حیاة قلب بصیر کما یمشی المستنیر فی الظلمات بالنور این قرآن مشعل هدایت و چراغ شب تاریک است ; پس کسی باید که چشمش را در آن به جولان آورد و دیده خود را برای استفاده از نور آن بگشاید ; زیرا که تفکر در آن زندگانی دل بینا است ; چنانکه جویای نور در تاریکی ها با نورگام بر می دارد .
امام صادق علیه السلام نیز در اهمیت تدبر در قرآن می فرماید: القرآن عهدالله الی خلقه فقد ینبغی للمرء المسلم ان ینظر فی عهده و ان یقرا منه فی کل یوم خمسین آیة  ; قرآن عهد خداوند با بندگان است . سزاوار است که هر مسلمانی در هر روز به آن عهد نظر کند و از آن پنجاه آیه قرائت کند .
امام علی بن الحسین علیه السلام نیز می فرماید: آیات القرآن خزائن ; فکلما فتحت خزینة ینبغی لک ان تنظر فیها  ; آیات قرآن خزانه هایی است . هر وقت خزینه ای گشوده شد، سزاوار است که در آن نظر کنی .
حضرت امام ره » در شرح این دو حدیث می فرماید:
ظاهر این دو حدیث آن است که تدبر در آیات آن و تفکر در معانی آن خوب است و تدبر و تفکر در آیات محکم الهی و فهم معارف و حکم و توحید و تفرید از آن نمودن غیر از تفسیر به رای است که منهی عنه است در مقابل اصحاب رای و اهوای فاسده . . . و کفایت می کند قول خدای تعالی: افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب افقالها [محمد / 24] و در اخبار امر به رجوع به آن و تدبر در معانی آن بسیار وارد است ; حتی از جناب امیرالمؤمنین علیه السلام، نقل است که فرمود: خیری نیست در قرائتی که از روی تفکر نباشد .
امام ره » در آداب قرائت قرآن می فرماید:
دیگر از آداب مهم آن تفکر است و مقصود از تفکر آن است که از آیات شریفه جستجوی مقصد و مقصود کند و چون مقصد قرآن چنانکه خود آن صحیفه نورانیه فرماید، هدایت به سبل سلامت است . . . باید انسان با تفکر در آیات شریفه مراتب سلامت را از مرتبه دانیه آن . . . تا منتهی النهایه آن . . . به دست آورد .

5 . حدود معرفت عقل از نظر قرآن

چنان که آمد یکی از منابع تعقل و تفکر خود قرآن است ; اما جای این سؤال باقی است که عقل انسانی تا چه میزان می تواند قرآن را بفهمد . گرچه خدای سبحان ما را مامور ساخته تا در قرآنش تعقل و تدبر کنیم ; اما این سخن به این معنا نیست که ما با این عقل های ناقص بتوانیم تمام اسرار قرآن را دریابیم .
چنان که حضرت امام خمینی (ره) می فرمایند:
قرآن در حد ما نیست . در حد بشر نیست . قرآن سری است بین حق و ولی الله اعظم که رسول خداست.
امام باقر علیه السلام فرمود: ما یستطیع احد ان یدعی ان عنده جمیع القرآن کله، ظاهره و باطنه غیرالاوصیاء  ; کسی جز جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله نمی تواند ادعا کند تمام قرآن ظاهر و باطنش پیش اوست .
این سخن به این معنا نیست که باب تعقل و تدبر در قرآن را تعطیل کنیم . بلکه خداوند آن را سفره ای گسترده قرار داده که هرکس به میزان توانش از آن بهره جوید . چنان که حضرت امام می فرمایند:
قرآن یک سفره ای است که انداخته شده است برای همه طبقات یعنی یک زبانی دارد که این زبان هم زبان عامه مردم است و هم زبان فلاسفه است و هم .
نتیجه اینکه ما در حد توان عقلی و صفای درونی خودمان می توانیم از آن بهره گیریم ; البته این هم به زمینه هایی احتیاج دارد که اینک بدان اشاره می نمائیم:

6 . زمینه های لازم فهم حقایق الهی قرآن

قرآن اقیانوسی است که هرکس به میزان گنجایش ظرف وجودی اش می تواند از آن بهره ببرد ; اما مشروط به اینکه زمینه های بهره گیری را فراهم نماید که به برخی از آنها اشاره می شود:

1- 6 . تقوا

قرآن کریم می فرماید: ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین [بقره / 2] ; این کتاب که شکی در آن نیست هدایتگر متقین است .
صدرالمتالهین در تفسیر این آیه می نویسد:
اگرچه قرآن برای هرکسی که در آن بنگرد دلالت کننده است ; اما کسی از آن نفع می برد که صفحه دلش را صاف کرده و درونش را از کدورات اوهام فاسد و گناهانی که قلب را تاریک و ظلمانی می کنند پاک و طاهر نموده باشد .
حضرت امام (ره) نیز در این زمینه می نویسد:
[انسان] چون قلب را از کثافات خالی کرد، مهیا برای ذکر خدا و قرائت کتاب خدا شود و تا قذارات و کثافات عالم طبیعت در آن است، استفاده از ذکر و قرآن شریف میسور نشود ; چنانکه در کتاب الهی، در سوره مبارکه واقعه انه لقرآن کریم فی کتاب مکنون لایمسه الاالمطهرون[ واقعه / 77- 79] اشاره به آن فرماید.

2- 6 . پرهیز از تحمیل بر قرآن
یکی از آفاتی که برخی از متفکران در آیات قرآن به آن گرفتار می آیند، تحمیل افکار شخصی بر آیات قرآنی است ; به این معنا که متکلم عقاید کلامی را از خارج گرفته، در صدد تایید آن با قرآن باشد یا فیلسوف عقاید فلسفی را از یونان یا غرب معاصر گرفته و بخواهد قرآن را بر آن تطبیق نماید . این مانع از فهم عمیق قرآن است ; چنان که علامه طباطبایی می فرماید:

فرق است بین اینکه محقق بگوید: قرآن چه می گوید؟ و اینکه بگوید: آیه را بر چه معنایی باید حمل کرد؟ در صورت نخست محقق باید پیش فرض های عقلی را کنار بگذارد و اما قول دوم مستم این است که نظریه های عقلی در مسائل را مبنا قرار داده و تحقیقش را مبتنی بر آن نظریات نماید . بدیهی است که اینگونه بحث و تحقیق در قرآن تحقیق صرف معنای قرآن نیست . . . بلکه تحمیل نتایج بحثهای علمی یا فلسفی از خارج بر مدلول های آیات است و این تطبیق است نه تفسیر [30].

3- 6 . پرهیز از جمود بر لفظ

برعکس گروه پیشین برخی از اهل حدیث ظاهر بین آن چنان جمود بر الفاظ داشتند که هر نوع تفکر و تعمق در آیات را منع می کردند، این چنین که حتی در آیات مربوط به موضوعات ماوراء طبیعی مثل صفات خداوند به معنای مادی و عرفی الفاظ قرآن که در بدو امر از ظاهر کلام به ذهن متبادر می شود، بسنده می کنند .
چنان که وقتی از مالک بن انس یکی از پیشوایان محدثان اهل سنت از آیه الرحمن علی العرش استوی [طه / 5] سؤال می شود، می گوید: استوای خدا بر عرش معلوم و چگونگی آن مجهول و سؤال کردن از آن بدعت است .
علامه طباطبایی ره » درباره پرهیز از جمود داشتن بر ظاهر الفاظ می فرماید:
انس و عادت موجب می شوند که وقتی الفاظی را مثل لوح و قلم و عرش و کرسی را می شنویم، مصادیق مادی و طبیعی آنها به ذهن متبادر می شود . . . در حالی که مسماهای مادی در حال تغییر هستند ; چنانکه مقصود از لفظ چراغ در ابتدای وضع چراغ فتیله ای بود، سپس همواره کاملتر شد تا جایی که امروز به چراغ الکتریکی که هیچ مشابهتی از جهت اجزای مادی با آن چراغ اولیه ندارد اطلاق می شود . پس مراد از وضع الفاظ غایات اشیاء است نه شکل و صورت آنها . . . . بنابراین باید متوجه باشیم که جمود بر الفاظ نداشته باشیم، چیزی که اصحاب حدیث در تفسیر معمول داشته اند . البته جمود بر الفاظ در حقیقت جمود بر عادت و انس در تشخیص مصادیق است.

4- 6 . پرهیز از جمود بر آرای دیگران

امام خمینی (ره) درباره پرهیز از جمود بر اقوال دیگران که مانع تفکر و درک قرآن است می فرماید:
یکی دیگر از حجب که مانع از استفاده از این صحیفه نورانیه است اعتقاد به آن است که جزء آن که مفسرین نوشته با فهمیده اند کسی را حق استفاده از قرآن شریف نیست و تفکر و تدبر در آیات را به تفسیر به رای که ممنوع است اشتباه نموده اند.

7 . رابطه عقل و قرآن

یکی از مسائل مهمی که لازم است در اینجا طرح شود این است که چه رابطه ای بین عقل و قرآن برقرار است، آیا عقل و قرآن دو چیز معارض همدیگر هستند یا مکمل یکدیگر؟ به عبارت دیگر آیا قرآن برای برهه ای از تاریخ بوده و امروزه که عصر عقل گرایی و تکنولوژی و فلسفه و عقل جمعی است دیگر نیازی به آن نیست؟ یا آیا لازمه تمسک به قرآن این است که تفکر و عقل ورزی در مسائل نظری و اجتماعی و ی را تعطیل نماییم؟
بنابراین در اینجا دو سؤال در خور طرح و بررسی است .

1- 7 . آیا عقل ما را از قرآن بی نیاز می کند؟

امروزه برخی از نواندیشان دینی استفاده از قرآن را در پاره ای از مسائل اجتماعی نظیر حدود و قصاص روا نمی داند ; چنان که برخی می گویند:
در باب ات بستر عقلایی حرکت فقهی در موارد عمده ای مخدوش شده و اغلب فتواها و نظرات فقهی باب ات در عصر حاضر توجیه عقلایی ندارد . . . در کتاب و سنت و علم فقه شواهد و قرائن آشکاری پیدا می کنیم که نشان می دهد نصوص مربوط به ات با فرهنگ و واقعیات اجتماعی عصر نزول در ارتباط بوده است . . . مثلا شواهد و قراین نشان می دهد که هدف احکام حدود و قصاص و دیات، گونه ای مهار کردن عادلانه و اخلاقی انتقام کشی رایج در میان اعراب آن عصر بوده است.
نظریه پردازان جبهه ملی نیز تا آنجا پیش رفتند که در سال 1360 (ه ش) قصاص را غیر انسانی قلمداد کردند .
در جواب این عده از روشنفکران که بعضی از احکام قرآن را منحصر به عصر نزول می دانند و می گویند الان باید براساس اعلامیه جهانی حقوق بشر و عقل جمعی احکامی در عرض احکام قرآن جعل کرد» می گوییم:
اولا لازمه اعتقاد به خاتمیت نبی اکرم و جاودانگی قرآن این است که همه احکام آن را جاودانه بدانیم ; مگر آنکه بعضی از احکام به انتفای موضوع منتفی شود . مثل برده داری که در جهان امروز منسوخ شده است .
ثانیا آیا به همه مصالح و حکمتهایی که در احکام خداست می توان پی برد تا براساس آن بتوانیم بگوییم احکام قصاص منحصر به عصر نزول و متناسب با روحیه خشن اعراب و انتقام کشی رایج در میان اعراب آن عصر بوده است . آیا حکم قصاصی که خداوند برای بنی اسرائیل مقرر داشته [مائده / 45] به جهت همین روحیه بوده است؟ اما چنین نیست پیروان حضرت موسی علیه السلام اصلا روحیه ستیزه جویی نداشتند تا جایی که وقتی خدای سبحان به آنها امر می کند به ارض مقدس داخل شوید می گویند: یا موسی ان فیها قوما جبارین و انا لن ندخلها حتی یخرجوا منها فان یخرجوا منها فانا داخلون . . . فاذهب انت و ربک فقاتلا اناهیهنا قاعدون [مائده / 22- 24] ; ای موسی علیه السلام در آن سرزمین مردمی گردنکش هستند و ما وارد آن نمی شویم تا اینکه آنها خارج شوند . اگر خارج شدند ما داخل می شویم . . . پس تو و خدایت بروید بجنگید ما اینجا می نشینیم .
بسیاری از احکام الهی مبتنی بر فطرت ثابت انسان است ; از این جهت همواره ثابت خواهند بود . چنان که علامه طباطبایی می فرماید:
قرآن اصول ثابت و لایتغیر کتابهای پیشین را حفظ نموده و فروعی را که تغییرپذیر است نسخ و محو می کند تا با حال انسان از نظر سلوک راه ترقی و کامل مناسب باشد .
و می افزاید:
اسلام دین فطرت است ; لذا به تبع اوضاع تغییر نمی پذیرد . . . چون براساس مصالح و منافع واقعی که مطابق اقتضای آفرینش انسان و جهان است پایه گذاری شده است . . . فرق میان قوانین اسلامی و قوانین مدنی دیگر این است که قوانین دیگر پیرو خواست اکثریت افراد جامعه است ; ولی قوانین اسلامی بر وفق هدایت طبیعت و فطرت است که نشان دهنده اراده خدای متعال می باشد و از همین جاست که قرآن کریم حکم تشریع را انحصاری ساحت کبریای خداوندی می داند» .
نتیجه اینکه همان گونه که انسان و جامعه انسانی یک سلسله اصول و قوانین ثابت دارد، قوانین الهی هم که منطبق بر فطرت انسان است اصول ثابت ولایتغبری دارد که ویژه عصر خاصی نیست و اگر عقل بر آن اصول ثابت حیات انسانی دسترسی پیدا کند بدیهی است که مطابق قرآن حکم نماید . اما در جایی که عقل به آن قوانین و اصول حیات انسانی که متضمن سعادت واقعی او در دنیا و آخرت است دست نیافته طبیعی است که به مصالح واقعی قوانین و احکام قرآنی هم احاطه پیدا نکند ; به همین جهت عقل باید تابع قرآن باشد .
ما حق نداریم به صرف اینکه به مصلحت پاره ای از احکام قرآن پی نبردیم و یا آن را با قوانین موضوعه جوامع غربی و حتی اعلامیه حقوق بشر سازگار نیافتیم نص قرآن را کنار بگذاریم و ادعای خودبسندگی عقل نماییم . چرا که عقل بشری چه به طور فردی و چه جمعی مرزهای معرفتی محدودی دارد ; چنان که خدای سبحان در علت و حکمت بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: و علمکم مالم توا تعلمون [بقره / 151] ; یعنی پیامبر معرفت هایی به شما می دهد که با عقل خویش توان دریافت آن مسائل را نداشتید.
چنان که آیة الله منتظری در جواب یکی از روشنفکران در بحث حد عقل و نقش آن در استنباط احکام می نویسد:
عقل انسانی همچون وجودش محدود و ناقص است و بر تمام نظام هستی و گذشته و آینده و عاقبت امور و مصالح و مفاسد و نتایج قهری اعمال احاطه ندارد و هرچند عقل در فطریات و قضایای کلیه به اصطلاح مستقلات عقلیه اجمالا حکم جازم قطعی دارد نسبت به بسیاری از قضایای جزئیه و مصالح و مفاسد اعمال و خصوصیات عالم غیب و حیات اخروی و شناخت راه سعادت در نشئات پس از مرگ کمیت آن لنگ است . . . بر این اساس خدای لطیف کریم و خبیر و بصیر انبیای عظام را برای تنبه و بیداری انسانها و تقویت فطرت و نیروی عقل آنان فرستاد.

2- 7 . آیا قرآن ما را از عقل بی نیاز می کند؟

توجه به آنچه که در سطور گذشته آورده ایم جواب این سؤال را نیز روشن می کند ; به ویژه اگر در سخن امام هفتم علیه السلام دقت نماییم آن حضرت عقل و انبیاء علیهم السلام را دو حجت خدا بر مردم ذکر فرمودند  ; چرا که تا انسان از نعمت عقل بهره مند نباشد اساسا به ایمان و اطاعت انبیاء و آنچه که انبیای عظام به ارمغان آورده اند مکلف نیستند . با عقل است که تدبر و تعمق در قرآن صورت می گیرد و آن فهمیده می شود و می تواند برنامه عملی قرار گیرد . اگر تمسک به قرآن به معنای تعطیل عقل بود، قرآن کریم این همه امر به تعقل و تفکر و تدبر و نظر در کتاب تکوین و تشریع نمی کرد و به برهان آوری دعوت نمی نمود و نمی فرمود: قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین [بقره / 111] ; اگر شما در ادعایتان صادق هستید ادله خودتان را ارائه نمایید .
حضرت امام ره » در این زمینه می فرماید:
مطالب این صحیفه الهیه کیفیت احتجاجات و براهینی است که ذات مقدس حق تعالی یا خود اقامه فرموده بر اثبات مطالب حقه و معارف الهیه، مثل احتجاج بر اثبات حق و توحید و تنزیه و علم و قدرت و دیگر اوصاف کمالیه، که در این قسمت گاهی براهین دقیقه ای پیدا شود که اهل معرفت از آن استفاده کامل نمایند ; مثل: شهدالله انه لا اله الاهو، [ آل عمران / 18] و گاهی براهینی است که حکما و دانشمندان طوری از آن استفاده می کنند و اهل ظاهر و عامه مردم از آن طوری بهره بر می دارند ; مثل کریمه لو کان فیهما الهة الا الله لفسدتا [ انبیاء / 22] و مثل آیات اول سوره حدید و سوره مبارکه توحید و غیر آن . و مثل احتجاج بر اثبات معاد و رجوع ارواح و انشاء نشئه اخری و احتجاج بر اثبات ملائکه و انبیای عظام، که در موارد مختلف این کتاب شریف موجود است، . . . با آنکه حق تعالی نقل براهین انبیاء و دانشمندان را فرموده بر اثبات معارف، مثل احتجاجات جناب خلیل الرحمن سلام الله علیه و غیر آن.
بنابراین وقتی خود خدای عز و جل در اثبات بسیاری از مسائل با بشر احتجاج می کند و از کسانی که برای اثبات توحید و معاد احتجاج نموده اند با تجلیل یاد می کند چگونه می توان پذیرفت که ما را از اندیشه ورزی در مسائل منع نماید ; آن گونه که محدثین از اهل سنت و اخباری ها مدعی بودند و حجتی برای عقل در فهم قرآن و روایات و استنباط احکام برای آن قائل نبودند . از سوی دیگر اگر قرآن با اندیشه ورزی مخالف بود، چرا در خود قرآن و احادیث شریف بر تدبر در قرآن و روایات و آسمان و زمین و دریا و حیوانات  حتی طعامی که می خوریم تاکید فراوان شده و ترک تدبر در قرآن توبیخ شده است ; چنان که می فرماید: افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها [محمد / 24] ; آیا در قرآن تدبر نمی کنند یا بر قلبهای آنها قفل زده شده است؟

8 . نتیجه و ثمره بحث

از مباحث گذشته آشکار می شود که:
الف . قرآن کریم عالیترین معیار فضیلت انسان بر سایر مخلوقات جهان مادی را عقل می داند .
ب . عقلی که قرآن روی آن عنایت دارد بیشتر بر قوه ای اطلاق می گردد که انسان با آن حق و باطل در مسائل نظری و خیر و شر را در حکمت عملی می شناسد .
ج . قرآن آدمیان را ترغیب می کند که نیروی عقل خویش را به کار گیرد و در آسمان زمین و آنچه بین آن دو است و تاریخ گذشتگان و نفسهای خویش تفکر و تدبر نمایند تا به عظمت صانع و خالقشان پی برده و در درگاه عبودیت او سر تسلیم فرود آورند تا به کمالات خویش نایل آیند .
د . قرآن کتاب هدایت است و زمانی عقل می تواند از هدایت قرآن بهره مند شود که انسان درون خویش را پاک نماید ; چرا که حقیقت قرآن تنها توسط معصومین علیهم السلام درک می گردد و سایر افراد به میزانی که درونشان را پاک نموده اند از نورانیت قرآن بهره می برند .
ه . از آنجایی که عقل انسان محدود و غالبا اسیر هوای نفس می گردد ; لذا حد معرفتی آن محدود است .
و . بر خلاف اهل ظاهر و عقل گرایان عقل و قرآن به منزله دو بال هستند که لازمه تکامل انسان از عصر بعثت تا عصر ظهور و بعد از آن است . زیرا که مخاطب قرآن و نیز ابزار فهم و درک قرآن هم عقل است .

منبع : حوزه نت





مهمترین اثرات نماز,اثرات نماز

نماز یک واجب الهی است که خداوند در پنج وعده روزانه مقرر فرموده‌ است

 

اقامه نماز عموماً به عنوان رفتار و وظیفه‌ای دینی عنوان می‌شود اما امروزه با پیشرفت علم پزشکی و تحقیقات مربوط به سلامت، جنبه‌های علمی تأثیر نماز بر سلامتی کشف شده است.


نماز یک واجب الهی است که خداوند در پنج وعده روزانه مقرر فرموده‌ است و از مهمترین اثرات آن تقرب به خداوند و دریافت رحمت بی‌کران اوست. خداوند هر فریضه‌ای را که بر انسان واجب کرده، دارای فواید بسیار زیاد و عامل رشد و تکامل فردی و اجتماعی اوست و دانش بشری به مرور و بامطالعه و تحقیقات علمی گوشه‌ای از اثرات آن را دریافت کرده وخواهد کرد.


امروزه علم پزشکی دنیا در خصوص سلامت معنوی و نقش نماز، دعا و دینداری در سلامت جسمی، روحی و روانی توفیقاتی کسب کرده است که درمطلب پیش رو گوشه‌ای از فواید پزشکی نمازبه نقل از ایکنا بیان می‌شود:


***
آثار ایستادن در نماز
باعث تقویت حالت تعادلی بدن و قسمت مرکزی مخچه که محل کنترل اعمال و حرکات ارادی است می‌شود، ثابت و خیره شدن چشم‌ها در نماز به یک نقطه باعث بهبود و رفع نواقصی همچون نزدیک بینی می‌شود و با تمرکز در نماز،جریان فکر آرام و متعادل می‌شود.


آثار رکوع
موجب تقویت ماهیچه‌های شکم، حفظ دستگاه گوارش و مانع سوءهاضمه و بی‌اشتهایی می‌شود و نیز تقویت ماهیچه ستون مهره‌ها، گردن، دست‌ها، ساق پا و ران‌ها.


آثار سجده
تقویت مهره‌های گردن عامل مهمی در درمان دیسک و مشکلات ستون فقرات گردن و کمر می‌شود. افزایش جریان خون مغز باعث قدرت درک و فهم و آرامش فرد  و نیز حفظ شادابی، زیبایی و طراوت می‌گردد.


آثار نشستن
باعث تقویت عضلات پاها، ران‌ها و کمک به نفخ معده و روده و بهبود فتق می‌شود.


رابطه نماز با بارهای الکتریکی و میدان مغناطیس:
در احادیث آمده است که آب وضو را خشک نکنید، دلیل پزشکی آن این است که بدن در برابر سرمایی که حس می‌کند خود به خود درجه حرارت را  بالا می‌برد تا قسمتهای خیس را خشک کند که همین تحریکات باعث بازشدن منافذ پوست و ورود اکسیژن بیشتر به بافت‌ها و عضلات زیر پوست می‌شود که باعث شادابی و نشاط می‌گردد. بارهای الکتریکی زائد در اثر تحریکات مغناطیسی و الکتریکی اطراف ما همچون نیروگاه‌های برق، موبایل، تلویزیون و سشوار بر امواج مغزی تاثیر می‌گذارد که این اثرات در نواحی که تحریکات عصبی بیشتری دارد خطرات جدی‌تری را باعث می‌شود و این نواحی دقیقا همان نواحی شست‌وشوی وضو است(سر، صورت، دست، مچ دست و پا) که بهترین و ارزان‌ترین و بی‌خطرترین راه برای دفع این امواج زائد، آب است و در وضو باعث انتقال بارهای ساکن از بدن به اطراف می‌شود. ا



سومین جشنواره فضای مجازی انقلاب اسلامی توسط قرارگاه فضای مجازی سپاه محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ با هدف غنی سازی تولید محتوای انقلاب اسلامی در فضای مجازی برگزار می شود.


سومین جشنواره فضای مجازی انقلاب اسلامی برگزار می‌شود

به گزارش گروه رسانه های

خبرگزاری تسنیم، سومین جشنواره فضای مجازی انقلاب اسلامی توسط قرارگاه فضای مجازی سپاه محمد رسول الله (ص) تهران بزرگ با هدف غنی سازی تولید محتوای انقلاب اسلامی در فضای مجازی، گسترش و ترویج فرهنگ انقلاب اسلامی با گسترش و سامان دهی محتوا و ارتقای ساختاری آثار ،شناسایی، معرفی و حمایت از تولیدات و پدید آورندگان آثار فاخر فرهنگی، ادبی و هنری برگزار می‌شود.

این جشنواره که در قالب رسانه‌های دیجیتال برگزار می‌شود در موضوعات مرتبط با انقلاب اسلامی، معرفی تولیدات پژوهش محور در موضوعات مربوطه و ایجاد پایگاهی موثق جهت معرفی تولیدات برتر و قابل اعتنای این حوزه، ایجاد جایگاهی سالانه برای ارزیابی محصولات رسانه‌های دیجیتال ایثار و مقاومت در کشور، افزایش تعامل با فعالان رسانه‌های دیجیتال انقلاب اسلامی و تلاش برای ارتقا و بهبود آثار، گسترش منابع پژوهشی، اسنادی و مطالعاتی از پژوهشگران و علاقمندان در سطح ملی و فراملی، فراهم کردن محیطی برای ‌ایجاد همدلی و هم‌افزایی بین پدیدآورندگان آثار در حوزه رسانه‌های دیجیتال انقلاب اسلامی می‌باشد.

حمایت از افراد، مراکز، مؤسسات، تشکل‌ها و شرکت‌های فعال در حوزه تولید آثار و محصولات فرهنگی و هنری رسانه‌های دیجیتال انقلاب اسلامی، ایجاد بستر رقابت بین تولیدکنندگان رسانه‌های دیجیتال در جهت رشد، شکوفایی و رونق بخشی محتوایی آثار با موضوعات مربوطه و پر کردن خلاً برخی از آثار تولیدی، ایجاد جایگاهی سالانه برای بررسی و معرفی آثار رسانه‌های دیجیتال انقلاب اسلامی از دیگر اهداف برگزاری این جشنواره است.

در این جشنواره آثار وبلاگها و پایگاه‌های اینترنتی،‌ هنرهای دیجیتال (پوستر، موشن گرافیک، کلیپ و … ، بازی‌های دیجیتال، نرم افزار های تلفن همراه و کانالها و صفحات شبکه‌های اجتماعی ، استارتاپ ها ، ایده و نحوه اجرا ، گرافیک،نرم افزارهای رسانه ای مورد ارزیابی و انتخاب قرار می‌گیرد.

علاقه‌مندان به شرکت در این جشنواره می‌توانند آثار خود را با محورها و موضوعات: جوانان و گام دوم انقلاب اسلامی ، خانواده و گام دوم انقلاب اسلامی ، مقاومت و انقلاب اسلامی ، اقتصاد مقاومتی (تولید و اشتغال)،چهل سالگی و دوران بالندگی انقلاب اسلامی،دستاوردها و پیشرفت های انقلاب اسلامی را نهایتا تا تاریخ 10 خرداد 1398 به پرتال دریافت اثار به نشانی www.auth.ircfestival.ir ارسال نمایند ، زمان شروع داوری 15 خرداد 1398 و تاریخ اختتامیه 25 خرداد 1398 می باشد که اطلاع رسانی از محل برگزاری  انجام خواهد شد 

دبیرخانه در تهران،تهران، میدان جمهوری ، جنب بانک پاسارگاد،پلاک 15،ساختمان صبا ، طبقه دوم 

برپایه این گزارش، به برگزیدگان این جشنواره جوایز نقدی و غیر نقدی به همراه لوح تقدیر و تندیس افتخار اهدا خواهد شد 

علاقه‌مندان به ثبت نام و شرکت در جشنواره می‌توانند با ورود به سایت www.ircfestival.ir و مطابق راهنمای موجود در سایت آثار خود را ارسال و در صورت بروز مشکل با شماره تلفن 02166269462 تماس حاصل کنند.

انتهای پیام/


بازخوانی/

امام ‌ای، رهبر معظم انقلاب در ۳۰ بهمن سال ۹۲ ت‌های اقتصاد مقاومتی را برای اجرا به سران سه قوه ابلاغ کردند.

، حضرت آیت الله ‌ای، رهبر معظم انقلاب در ۳۰ بهمن سال ۹۲ ت‌های اقتصاد مقاومتی را برای اجرا به سران سه قوا ابلاغ کردند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی ت‌های تاریخی را در رابطه با اقتصاد ابلاغ کردند.

متن ابلاغیه رهبر معظم انقلاب به رؤسای قوای سه‌گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به شرح زیر است:

بسم‌اللّه الرحمن الرحیم

ایران اسلامی با استعدادهای سرشار معنوی و مادی و ذخائر و منابع غنی و متنوع و زیرساخت‌های گسترده و مهم‌تر از همه، برخورداری از نیروی انسانی متعهد و کارآمد و دارای عزم راسخ برای پیشرفت، اگر از الگوی اقتصادی بومی و علمی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی که همان اقتصاد مقاومتی است، پیروی کند نه تنها بر همه‌ مشکلات اقتصادی فائق می‌آید و دشمن را که با تحمیل یک جنگ اقتصادی تمام عیار در برابر این ملت بزرگ صف‌آرایی کرده، به شکست و عقب‌نشینی وا می‌دارد، بلکه خواهد توانست در جهانی که مخاطرات و بی‌اطمینانی‌های ناشی از تحولات خارج از اختیار، مانند بحران‌های مالی، اقتصادی، ی و . در آن رو به افزایش است، با حفظ دستاوردهای کشور در زمینه‌های مختلف و تداوم پیشرفت و تحقق آرمان‌ها و اصول قانون اساسی و سند چشم‌انداز بیست ساله، اقتصاد متکی به دانش و فناوری، عدالت بنیان، درون‌زا و برون‌گرا، پویا و پیشرو را محقق سازد و الگویی الهام‌بخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد.

اکنون با مداقه لازم و پس از م با مجمع تشخیص مصلحت نظام، ت‌های کلی اقتصاد مقاومتی که در ادامه و تکمیل ت‌های گذشته، خصوصاً ت‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی و با چنین نگاهی تدوین شده و راهبرد حرکت صحیح اقتصاد کشور به سوی این اهداف عالی است، ابلاغ می‌گردد.

لازم است قوای کشور بی‌درنگ و با زمان‌بندی مشخص، اقدام به اجرای آن کنند و با تهیه قوانین و مقررات لازم و تدوین نقشه راه برای عرصه‌های مختلف، زمینه و فرصت مناسب برای نقش‌آفرینی مردم و همه فعالان اقتصادی را در این جهاد مقدس فراهم آورند تا به فضل الهی حماسه‌ اقتصادی ملت بزرگ ایران نیز همچون حماسه ی در برابر چشم جهانیان رخ نماید. از خداوند متعال توفیق همگان را در این امر مهم خواستارم.

با هدف تأمین رشد پویا و بهبود شاخص‌های مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشم‌انداز ۲۰ ساله، ت‌های کلی اقتصاد مقاومتی با رویکردی جهادی، انعطاف پذیر، فرصت ساز، مولد، درون‌زا، پیشرو و برون‌گرا ابلاغ می‌گردد: 

۱ - تأمین شرایط و فعال‌سازی کلیه امکانات و منابع مالی و سرمایه‌های انسانی و علمی کشور به منظور توسعه کارآفرینی و به حداکثر رساندن مشارکت آحاد جامعه در فعالیت‌های اقتصادی با تسهیل و تشویق همکاری‌های جمعی و تأکید بر ارتقاء درآمد و نقش طبقات کم‌درآمد و متوسط.

۲ - پیشتازی اقتصاد دانش بنیان، پیاده‌سازی و اجرای نقشه جامع علمی کشور و ساماندهی نظام ملی نوآوری به منظور ارتقاء جایگاه جهانی کشور و افزایش سهم تولید و صادرات محصولات و خدمات دانش‌بنیان و دستیابی به رتبه اول اقتصاد دانش‌بنیان در منطقه.

۳- محور قراردادن رشد بهره‌وری در اقتصاد با تقویت عوامل تولید، توانمندسازی نیروی کار، تقویتِ رقابت‌پذیری اقتصاد، ایجاد بستر رقابت بین مناطق و استان‌ها و به کارگیری ظرفیت و قابلیت‌های متنوع در جغرافیای مزیت‌های مناطق کشور.

۴- استفاده از ظرفیت اجرای هدفمند‌سازی یارانه‌ها در جهت افزایش تولید، اشتغال و بهره‌‌وری، کاهش شدت انرژی و ارتقاء شاخص‌های عدالت اجتماعی.

۵- سهم‌بری عادلانه عوامل در زنجیره‌ تولید تا مصرف متناسب با نقش آنها در ایجاد ارزش، به‌ویژه با افزایش سهم سرمایه انسانی از طریق ارتقاء آموزش، مهارت، خلاقیت، کارآفرینی و تجربه.

۶- افزایش تولید داخلی نهاده‌ها و کالاهای اساسی(به‌ویژه در اقلام وارداتی)، و اولویت دادن به تولید محصولات و خدمات راهبردی و ایجاد تنوع در مبادی تأمین کالاهای وارداتی با هدف کاهش وابستگی به کشورهای محدود و خاص.

۷- تأمین امنیت غذا و درمان و ایجاد ذخایر راهبردی با تأکید بر افزایش کمی و کیفی تولید(مواد اولیه و کالا). 

۸- مدیریت مصرف با تأکید بر اجرای ت‌های کلی اصلاح الگوی مصرف و ترویج مصرف کالاهای داخلی همراه با برنامه ریزی برای ارتقاء کیفیت و رقابت پذیری در تولید.

۹- اصلاح و تقویت همه‌جانبه‌ نظام مالی کشور با هدف پاسخگویی به نیازهای اقتصاد ملی، ایجاد ثبات در اقتصاد ملی و پیشگامی در تقویت بخش واقعی.

۱۰- حمایت همه جانبه‌ هدفمند از صادرات کالاها و خدمات به تناسب ارزش افزوده و با خالص ارزآوری مثبت از طریق: 

-  تسهیل مقررات و گسترش مشوق‌های لازم.

-  گسترش خدمات تجارت خارجی و ترانزیت و زیرساخت‌های مورد نیاز.

-  تشویق سرمایه‌گذاری خارجی برای صادرات.

-برنامه‌ریزی تولید ملی متناسب با نیازهای صادراتی، شکل‌دهی بازارهای جدید، و تنوع بخشی پیوند‌های اقتصادی با کشورها به ویژه با کشورهای منطقه.

- استفاده از سازوکار مبادلات تهاتری برای تسهیل مبادلات در صورت نیاز.

- ایجاد ثبات رویه و مقررات در مورد صادرات با هدف گسترش پایدار سهم ایران در بازارهای هدف.

۱۱- توسعه حوزه عمل مناطق آزاد و ویژه اقتصادی کشور به منظور انتقال فناوری‌های پیشرفته، گسترش و تسهیل تولید، صادرات کالا و خدمات و تأمین نیازهای ضروری و منابع مالی از خارج.

۱۲- افزایش قدرت مقاومت و کاهش آسیب‌پذیری اقتصاد کشور از طریق: 

-  توسعه پیوندهای راهبردی و گسترش همکاری و مشارکت با کشورهای منطقه و جهان به‌ویژه همسایگان.

- استفاده از دیپلماسی در جهت حمایت از هدف‌های اقتصادی.

-  استفاده از ظرفیت‌های سازمان‌های بین‌المللی و منطقه‌ای.

۱۳- مقابله با ضربه پذیری درآمد حاصل از صادرات نفت و گاز از طریق: 

-  انتخاب مشتریان راهبردی. 

-ایجاد تنوع در روش‌های فروش.

- مشارکت دادن بخش خصوصی در فروش.

- افزایش صادرات گاز.

- افزایش صادرات برق.

-افزایش صادرات پتروشیمی.

- افزایش صادرات فرآورده‌های نفتی.

۱۴- افزایش ذخایر راهبردی نفت و گاز کشور به منظور اثرگذاری در بازار جهانی نفت و گاز و تأکید بر حفظ و توسعه ظرفیت‌های تولید نفت و گاز، به‌ویژه در میادین مشترک.

۱۵-  افزایش ارزش افزوده از طریق تکمیل زنجیره ارزش صنعت نفت و گاز، توسعه تولید کالاهای دارای بازدهی بهینه (براساس شاخص شدت مصرف انرژی) و بالا بردن صادرات برق، محصولات پتروشیمی و فرآورده‌های نفتی با تأکید بر برداشت صیانتی از منابع. 

۱۶- صرفه‌جویی در هزینه‌های عمومی کشور با تأکید بر تحول اساسی در ساختارها، منطقی سازی اندازه دولت و حذف دستگاه‌های موازی و غیرضرور و هزینه‌های زائد.

۱۷- اصلاح نظام درآمدی دولت با افزایش سهم درآمدهای مالیاتی.

۱۸- افزایش سالانه‌ سهم صندوق توسعه ملی از منابع حاصل از صادرات نفت و گاز تا قطع وابستگی بودجه به نفت.

۱۹- شفاف‌سازی اقتصاد و سالم‌سازی آن و جلوگیری از اقدامات، فعالیت‌ها و زمینه‌های فسادزا در حوزه‌های پولی، تجاری، ارزی و . .

۲۰- تقویت فرهنگ جهادی در ایجاد ارزش افزوده، تولید ثروت، بهره‌وری، کارآفرینی، سرمایه‌گذاری و اشتغال مولد و اعطای نشان اقتصاد مقاومتی به اشخاص دارای خدمات برجسته در این زمینه.

۲۱- تبیین ابعاد اقتصاد مقاومتی و گفتمان سازی آن به‌ویژه در محیط‌های علمی، آموزشی و رسانه‌ای و تبدیل آن به گفتمان فراگیر و رایج ملی.

۲۲- دولت مکلف است برای تحقق ت‌های کلی اقتصاد مقاومتی با هماهنگ سازی و بسیج پویای همه امکانات کشور، اقدامات زیر را معمول دارد:

- شناسایی و به‌کارگیری ظرفیت‌های علمی، فنی و اقتصادی برای دسترسی به توان آفندی و اقدامات مناسب.

- رصد برنامه‌های تحریم و افزایش هزینه برای دشمن.

-مدیریت مخاطرات اقتصادی از طریق تهیه طرح‌های واکنش هوشمند، فعال، سریع و به هنگام در برابر مخاطرات و اختلال‌های داخلی و خارجی.

۲۳- شفاف و روان سازی نظام توزیع و قیمت‌گذاری و روزآمدسازی شیوه‌های نظارت بر بازار.

۲۴- افزایش پوشش استاندارد برای کلیه محصولات داخلی و ترویج آن.

انتهای پیام/۴۰۸۲/


 

در جنگ تحمیلی، غیر از آمریکا که علناً و صریحاً از عراق حمایت کرد و شوروی که عمده‌ی تسلیحات عراق را داد و فرانسه که بخش مهمی از تسلیحات عراق را داد و انگلیس که انواع و اقسام کمکهای ممکن را به عراق کرد. علاوه بر همه‌ی اینها، حتی آلمان که آن روزهای جنگ که با ما روابطش نسبتاً دوستانه بود، امروز خبرها و گزارشهایی نشان میدهد که در دوران جنگ تحمیلی، شرکتهای آلمانی، مواد شیمیایی برای ایجاد بمب شیمیایی به عراق دادند؛ در این حد!

جنگ تحمیلی

ایتالیا که درست نقطه‌ی مقابل ما نبود و درمقابل ما قرار نگرفته بود حتی به عراق کمک کرد؛ هلیکوپترهایی که متعلق به ما بود و جنگی هم نبود و پول آن قبلها داده شده بود و توی انبارهای ایتالیا بود، پولش را هم داده بودیم؛ در مقام کمک به عراق به ما نداد. چون احساس کرد ممکن است به ما کمک کند و به عراق فشار بیاورد. حتی دولت ژاپن در اواخر به گروه فشار علیه انقلاب اسلامی پیوست. آن هم برای فشار علیه جمهوری اسلامی از روشهای مخصوص خودش استفاده کرد.

دولت شوروی که اینقدر برای عراق تجهیزات، از انواع و اقسامش فراهم کرد و بهدنبال شوروی، دولتهای اروپای شرقی کلاً در کار جنگ، در آموزش و در تسلیحات و مواد اولیه و ساخت کارخانجات در خدمت عراق قرار گرفتند. شاید جالب باشد که بشنوید در دوران جنگ، یکوقتی پیش آمد ما یک مقدار سیم خاردار از کشوری خریدیم و میدانید که سیم خاردار تأثیرش در جنگِ به این عظمت مگر چقدر است، دولت شوروی اجازه نداد که این سیم خاردار را از داخل خاک او ترانزیت کنیم؛ تا این حد!

صدام حسین و ملک فهد

تمام غرب و شرق علیه ما و به نفع دشمن ما متحد شدند. یعنی هم اروپا، هم شوروی، هم آمریکا، اروپای شرقی، اروپای غربی، حالا دولتهای مرتجع منطقه و بعضی دولتهای وابستهای که جاهای دیگر هستند را ذکر نمیکنم و اسم نمیآورم، قابل ذکر نیستند، اگرچه کمک آنها هم بی‌تأثیر نبود.

تمام این قدرتها علیه جمهوری اسلامی متحد شدند. چرا؟ بهخاطر اصول ما. پس اصول ما آنچنان است که وقتی پایبند به او بشویم، هیچ بخشی از دنیای قدرتمند نمیماند که با ما مخالف نشود. و انقلاب علیرغم اینهمه مخالف، صد در صد اصول خودش را حفظ کرد. ما یک قدم از اصولمان عقب ننشستیم. اگرچه دنیای استکباری خواست این شبهه را القا کند که گویا انقلاب اسلامی در حال تجدیدنظر در خودش است؛ نه! این جزء همان ترفندهایی است که اینها همواره علیه انقلاب بهکار زدند.

 


رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام به جوانان گروههای جهادی و بسیج سازندگی:

 

پنج‌شنبه ۱۰ مرداد ۹۸ جمعی از نمایندگان گروههای جهادی با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. حضرت آیت الله ‌ای در این دیدار بر پیشرفت بدون حد در اندیشه و کار جهادی»، وم تبدیل حرکتهای جهادی به گفتمان عمومی» و وم ثبات قدم در صراط مستقیم» تأکید کردند.
رهبر انقلاب اسلامی یک روز پس از این دیدار صمیمی نیز نکاتی را در قالب پیام به جوانان گروههای جهادی و بسیج سازندگی مرقوم کردند که این پیام امروز (چهارشنبه) در مراسمی با حضور ۱۵۰۰ تن از اعضای گروههای جهادی در مصلای حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی قرائت شد.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسمه‌تعالی

جوانان عزیز گروههای جهادی و بسیج سازندگی
افزون بر چند کلمه‌ئی که دیشب حضوراً گفته شد:
- اولاً: کارتان با ارزش است. سپاس امثال من حق آن را ادا نمیکند؛ سپاس خدا نصیبتان باد، شکر الله مساعیکم.
- ثانیاً: کار جهادی، به معنی کار برخاسته از ایمان و به کار گیرنده‌ی هر چه بیشتر از ظرفیت وجودی انسان است، و این دو هیچیک نقطه‌ی پایان ندارد. پس کار جهادی امروز شما میتواند دهها و صدها برابر، کیفیت و ارتقاء و گسترش یابد.
- ثالثاً: ارتقاء فکری و عملی جهادگران (که گزارش آن را دادید) آنها را از خدمت‌رسانیهای ابتدائی و یَدی غافل و دور نکند. تعمیر دیوار و بام و خانه‌ی آن پیرزن روستائی، به شما و کارهای بزرگتان برکت و نورانیت می‌بخشد.
- رابعاً: شعار خدمت‌رسانی برای تحقق عدالت و پیشرفت» را همگانی کنید. منظومه‌ی معرفتی اسلام در این‌باره را که مشتمل بر صدها درس از وم انفاق و وم تعاون در بِرّ و تقوا و وم نفع رساندن به مردم و وم قیام به قسط و امثال اینها است در برابر میلیونها جوان کشور بگذارید.
- خامساً: جهاد خدمت‌رسانی پیش از سود رساندن به گیرنده‌ی خدمت، به خود خدمت‌رسان سود میرساند. دل‌کندن از بهره‌های شخصی برای بهره‌رساندن به دیگران، دل را روشنی و ذهن و اندیشه را ارتقاء و اراده را قوّت می‌بخشد و فراتر از همه، رضای الهی را جلب میکند.
این را با قول و عمل خود به کسانی که هنوز قدم در وادی خدمت‌رسانی نگذاشته‌اند، نشان دهید.
- سادساً: در محیط خدمت‌رسانی با اخلاق نیکو و عمل مؤمنانه؛ اجتناب از محرمات، تقید به مستحبات، فضای پیرامون خود را آکنده از عطر ایمان و عمل صالح کنید.
- سابعاً: حتماً خودِ مردم منطقه‌ی خدمت‌رسانی، بویژه جوانان را در کار خدمت‌رسانی شریک کنید. این نیز خدمتی بزرگ به آنها است.
- ثامناً: به ارتباط گروههای جهادی با یکدیگر و ارتباط آنها با دستگاههای قادر بر پشتیبانی، بپردازید بی‌آنکه دچار ارتباطهای اداری مرسوم و دست‌وپاگیر شوید.
- تاسعاً: کارهای خود، پیشرفتهای خود، موقعیتهای خود، توانائیهای روزافزون خود را به شکل هنرمندانه به اطلاع همگان برسانید. نشان دهید که جهاد موفق شما که فقط بر گوشه‌ئی از ظرفیتهای انسانی کشور متکی است، چقدر زیبا و شوق‌انگیز است.
صلوات و سلام خدا بر روح مطهّر حضرت امام ابی‌جعفر الجواد سلام‌الله‌علیه.

سیّد علی ‌ای
جمعه ۳۰ ذی‌قعده، ۱۱ مرداد ۱۳۹۸

 

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها